📌 #الهه_حسیننژاد
از پاریس تا افق
بعد از نماز صبح، سری به بچهها زدم و رویشان پتو کشیدم. پشت پنجره ایستادم، هوا هنوز تاریک بود و فقط نور گوشیام فضا را روشن کرده بود. بیهدف شروع به بالا و پایین کردن صفحهها کردم، تا اینکه چشمم افتاد به خبری که دلم را لرزاند: یاد فتنه مهسا افتادم، فتنهایی که با مرگ دختری کلید خورد. چقدر حریم ها شکسته شد.
اینبار دختری به نام الهه حسیننژاد بهخاطر سرقت، بیرحمانه به قتل رسیده بود. تصویر چهرهاش را جستجو کردم. معصوم و آرام بود و البته بیحجاب و همین باعث شده بود تا فتح بابی شود برای پروژهی جدید سلبریتیهایی که اغلب در سکوتاند، و خود را تافته ی جدا بافته از ملت ایران می دانند، صفحههایشان را پر کنند از اشک و آه برای ایرانِ ناامن.
یادم آمد چند ماه پیش، دختری ایرانی به نام شیلا شهبازیان که جسد او بعد از ۷۷ روز در کانادا، کنار جاده پیدا شد. اما آنوقت، نه خبری پخش شد، نه فریادی به پا خاست.
صدا از دیوار درآمد، از سلبریتی ما در نیامد که چرا دختر ایرانی را چنین و چنان کردید، خب آنجا بهشت برین آنهاست. نمیتوانند که به آنها گیر دهند، ویزایشان به خطر میافتد.
مهدیه اسفندیاری حدود ۹۰ روز است که در زندانهای پاریس بازداشت هست.
به چه جرمی؟ به جرم حمایت از کودکان غزه.
آیا صدای سلبریتیها در آمد؟ خیر، مردم غزه به ما ربطی ندارند.
او شده است کاسه داغتر از آش، آن هم در مهد آزادی بیان فرانسه.
دوباره گشتی در اخبار زدم و نام زهرا میرزایی کارشناس شبکه افق را دیدم. او هم مانند الهه قربانی سرقت شده بود. و برای او، هیچکس فریاد نکشید، چون او محجبه بود.
قلبم فشرده شد وقتی فکر کردم این روزها بیصدا یا پرصدا بودن، مرگ دختران سرزمینم به انتخاب دیگران است. دیگرانی که نه برای ایران جانم، بلکه برای منافع شخصی خود، روح و روان مردمم را خنج میکشند. با خودم گفتم، آیا اگر الهه هم محجبه بود، یا در سرزمین دیگری زندگی میکرد، یا برای مظلومین عالم کشته میشد. باز هم تصویرش پر از اشک و آه میشد؟
آیا دردِ جانباختن، تنها وقتی بلند شنیده میشود که ظاهر و هدفش به مذاق برخی خوش بیاید؟
صدیقه خادمی
یکشنبه | ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ | #مرکزی #اراک
رسام؛ روایتسرای استان مرکزی
@rasam_markazi
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانهها
📌 #اسناد_اسرائیلی
اجر گمنامی
تو آسمان اورشلیم و قدس اشغالی دنبالمان میگشتند ولی سر در آوردیم از لای پروندههای امنیتی و فوق سرّی. کار از درز و شکاف اخبار مگو گذشته.
این فتح شیربچههای حیدر، دوز و درجه شیرینی ایام غدیر را چند برابر کرده.
مگر قرار است همیشه در روی یک پاشنه بچرخد؟ کی گفته قدرت دست غاصب و ظالم زمانه میماند؟ گیرم تمام کودکان، زنها و مردهای فلسطینی را با دهان تشنه و شکم گرسنه کشتی، ولی فلسطین و قدس شریف تا ابدالدهر زنده میماند. راه مقاومت سبز است درست مثل درختهای زیتون به غارت رفته.
ادامه روایت در مجله راوینا
ملیحه خانی
دوشنبه | ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ | #اصفهان #کاشان
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانهها
📌 #خوزستان
سرونامه
zil.ink/hozehonari.khuzestan
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانهها
📌 #لرستان
مسابقه روایتنویسی غدیر
@artlorestanir
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانهها
📢 #فارس
دیدن با قلم، نوشتن با دوربین
@artfars
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانهها
📢 #خوزستان
رونمایی از کتاب "فلسطین سرزمین پر ماجر"
zil.ink/hozehonari.khuzestan
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانهها
10.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 #لبنان
اسرائیل احتیاجی به بهانه ندارد...
شب عيد قربان كه اسرائيل چند ساختمان در ضاحيه را زد خانه هبه هم ویران شد. هبه شحادة دوستم است. البته خودش زیاد نه. خواهرش فرح دوستم است. هبه فقط من را میشناسد. البته بعضی جاها هم نمیشناسد. مثلا شب عاشورا که در ضاحیه بودم وقتی برای عزاداری و سخنرانی سید به باحة عاشورا میرفتم در يكی از ايستهای بازرسی مردمی خانمها بود. فكر میكردم حالا كه میداند من دوست خواهرش هستم و از ايران آمدهام تفتيشم نمیكند. حسابی تفتيشم كرد. آن روزها هنوز خطر داعش جدی بود و باید احتیاط میکردند. حرفهای هبه بعد از ويرانی خانهاش شنيدنی بود. ياد آن شب عاشورا افتادم...
ادامه روایت در مجله راوینا
رقیه کریمی
eitaa.com/revayatelobnan1403
سهشنبه | ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ | #همدان
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانهها
📢 #قم
محفل روایت
@artqom_ir
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانهها
📌 #حج
یخچال دو در
همیشه از یخچال بزرگ خریدن خجالت میکشیدم. انگاری مثل هر متنی که فرا متنی دارد اشیاء هم فرا اشیائی دارند. فراستی درونم میگفت «مگر شکم محور زندگی آدمست که این همه جا بخواهد.» با خودم فکر میکردم طراحی یخچال بزرگ محصول فکر بیات است برای آدمهائیست که برای خودشان وقت ندارند. آدم که گوشت دو ماهش را انبار نمیکند! نانش را فریز نمیکند. حکایت یخچال بزرگ خانه عیالوارها فرق میکند اینهایی که هفتگی عروس و داماد و نوهها چند بار خراب میشوند سرشان!
ادامه روایت در مجله راوینا
طیبه فرید
@tayebefarid
سهشنبه | ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ | #فارس #شیراز
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانهها
📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
غدیر خونین
دیروز برای ضبط برنامه روایت خانه رفته بودیم، موضوع ترورهای دهه شصت منافقین و شهادت دختر دو سالهای در شیراز بود...
هفته قبل هم موضوع حمله ماموران شاه به مسجد حبیب در سال ۵۷ بود که منجر به شهادت مردم شده بود...
جالبی هر دو اتفاق این بود که هر دو در روز عید غدیر اتفاق افتاده بود و امروز در روز منتهی به غدیر شهادت زنان و کودکان و دانشمندان و سرداران به دست اسرائیل...
فرقی نمیکند شاه و منافق و آمریکا و اسرائیل، ایستادن پای نام علی(ع) و مبارزه با دشمنانش خونبها دارد...
و ما آماده این بها هستیم...
به قول حاج احمد متوسلیان ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد، هرکه با ماست بسمالله.
سید حامد ترابی
ble.ir/khack
جمعه | ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ | #فارس #شیراز
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانهها
📌 #سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
صبحی که دوباره بغضمان ترکید...
ساعت پنج صبح با صدای پدر بیدار شدم. با عجله در را باز کرد و گفت: «بلند شید... سردار سلامی رو توی تهران زدن.»
چند لحظه گیج بودم. باورم نمیشد.
در ایران؟ در خاک خودمان؟
برایم غیرممکن بود. مگر میشود اینطور راحت دل ایران را نشانه بروند؟
دستم را بردم سمت گوشی، وارد فضای مجازی شدم...
انگار حقیقت داشت. خبرها یکییکی تأیید میشدند. تصاویر، صداها، اشکها...
حجم خسارتها زیاد بود، اما آنچه بیشتر از همه سنگینی میکرد، زخمی بود که بر دل مردم نشسته بود.
دوباره حسی آشنا برگشت.
مثل همان صبح جمعه، ۱۳ دی ۹۸، وقتی بابا آمد و با صدایی لرزان گفت: «سردار سلیمانی رو توی عراق ترور کردن...»
همان بهت، همان درد، همان بغضی که گلو را میسوزاند.
حالا هم خانه پر از سکوت و اشک است. خواهرم گریه میکند. هیچکس حال و حوصله کاری ندارد.
لیست شهدا بهروزرسانی میشود...
هر بار که اسمی اضافه میشود، انگار بخشی از قلبمان کم میشود.
به مسئول ادبیات پایداری استان پیام دادم و نوشتم:
«من مطمئنم که کار اسرائیل به پایان رسیده. رهبرم گفته، و من باور دارم.
صهیونیست باید منتظر خیبر دیگری باشد.»
زهرا سالاری
جمعه | ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ | #گلستان #کلاله
نهضت روایت گلستان
@revait_golestan
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانهها