eitaa logo
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
2.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
327 ویدیو
4 فایل
🇮🇷 روایت مردم ایران از پیکرهٔ حوزه هنری انقلاب اسلامی هنر خوب دیدن و خوب نوشتن وابسته به نویسندگان مردمی خرمشهرهای پیش‌رو، آوینی‌ها می‌خواهد... نظرات، انتقادات، پیشنهادات و ارسال روایت: ˹ @ravina_ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 اینجا نجف‌آباد است اینجا نجف‌آباد است. دیار احمد کاظمی و محسن حججی دیروز دوباره خاطره محرم ۹۶ زنده شد. محسن حججی انگاری با همان تن بی‌سرش آمده بود استقبال محسن دریانوش م. اسحاقیان پنج‌شنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | بلوار آیت‌الله طالقانی رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isfahan ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 روحانی واعظ خوش‌گِل متواضع کوچه‌ی ما آقای رئیسی را فقط چند بار، ایّام ‎انتخابات ‌۱۴۰۰، در استودیوهای صدا و سیما دیده بودم. ولی طبیعتاً بسیاری از ما مشهدی‌ها، هر کدام به نحوی، پیش از دهه‌ی نود، ایشان را می‌شناخته‌ایم؛ حدوداً ۲۲ سال قبل، در خیابان ابوذر غفاری محله‌ی احمدآباد مشهد، حاج آقای رئیسی، تقریباً ماهی یک‌بار، سخنران همسایه‌ی روبه‌رویی ما بودند؛ ماهی یک‌بار، یکشنبه‌ها. یک‌بار هم مهمان منزل ما شدند؛ یک صبح یکشنبه که من مدرسه بودم و بی‌نصیب ماندم از سخنرانی ایشان. روضه‌های خانگی و سخنرانی‌های خانگی در مشهد، در اکثر موارد، با روحانیون تراز حاج آقای رئیسی برگزار نمی‌شد، امّا همسایه‌ی ما تأکید داشتند که حاج آقا علی رغم مشغله‌های سنگین، بسیار علاقه‌مندند تا در محافلی این‌چنینی، لااقل ماهی یک‌بار حاضر شوند و برای مردم عادی محله‌های قدیمی مشهد، سخنرانی کنند و این جلسات وعظ را از نظر تربیتی و معنوی، بسیار مؤثّر و پربرکت می‌دانند. سیدالشهدای خدمت، روزگار روحانیتش هم جنسی بسیار صمیمی و دوست‌داشتنی داشت و زمین تا آسمان، گِلش توفیر می‌کرد با بعضی گروه‌های قدرت‌طلب سیاسی مشهد و دغدغه‌ی طلبکی‌اش، هم‌روح بود با ذات طلبگی، یعنی خدمت‌رسانی به روح مردم. شهید ‎ابراهیم رئیسی، نان دلش را می‌خورد و مزد گِلش را هم گرفت؛ خوش‌گِل بود و خوش‌دل. احسان رستگار پنجشنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 رعیس جمبور اسمش سحر بود. با دختر‌خاله‌اش در مراسم بیت العباس شرکت کرده بود. گوشه‌ای از مراسم نشسته بود و چند دقیقه‌ای با گوشی چیزی را تایپ می‌کرد. یک‌هو نگاهی به دختر خاله‌اش انداخت و گفت: «فاطمه رعیس جنبوری درسته؟» فاطمه لبخندی زد و گفت: «نه بزار با هم درستش کنیم.» از قبل مرا می‌شناخت. با لبخندی صفحه‌ی گوشی‌ را نشانم داد. فرصت را غنیمت شمردم و عکسی گرفتم. نوشته بود: «سلام رعیس جنبوری ایران. دلم براتون تنگ شده. عشق دنیا هستی. واسه‌ی همیشه خدانگهدارتون. خیلی دوستون دارم.» برایم جالب بود. دختر ۸، ۹ ساله‌ای دلتنگ شود. آن هم دلتنگ رئیس جمهوی که او را عمو ابراهیم خطاب می‌کرد. زهرا عبدشاهی پنج‌شنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | یزد قهرمان @yazde_ghahraman ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
یک روز بدون رهبر.m4a
حجم: 6.26M
📌 یک روز بدون رهبر آیا فقط مردم ورامین و قم، نیمه خرداد ۴۲ قیام کردند؟ بشنوید از قیام مردم شیراز، علمای زندانی شده و نمازی که امام به امامت آیت‌الله محلاتی خواند. خرداد ۱۴۰۳ | حافظه، حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 بی‌تکلف مثل سید سال ۹۶ رفته بودم زیارت. دور ضریح نسبتا شلوغ بود. یک دفعه چشمم به چهره آشنایی افتاد. بی هیچ تکلفی ایستاده بود و زیارت می‌کرد. قدم جلو گذاشتم. خیال کردم مانعم می‌شوند، ولی کسی کار نداشت. رفتم دست دادم و شانه‌اش را بوسیدم. حالا خوشحالم حداقل یک شهید را قبل از شهادت زیارت کردم و بهش رای داده‌ام. پنج‌شنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | حسینیه هنر سبزوار @hoseinieh_honar_sabzevar ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 انگشترهای قصه‌دار هر کس که به این جهان وارد شود و بتواند بگوید چه خبر است؛ ناله‌ی درد، سر می‌دهد و اشک می‌ریزد. به جنون دچار می‌شود و چشم‌هایش شبیه نگاه نیچه بغض‌دار می‌شود. در این میان وقتی تمام کمپانی‌های فیلم‌سازی دنیا جمع شده است، وقتی هالیوود و برادران وارنر و پارامونت و دیزنی هرچه می‌سازند باید یک‌راست دید و از یاد برد، ایران و فقط ایران تنها نقطه‌ی دنیاست که بزرگترین کمپانی فیلم‌سازی دنیا را راه انداخته است. کمپانی که بازیگرانش از بی‌سواد و کارگر و دکتر و مهندس تا وزیر و وکیل و رئیس جمهور همه قصه‌دار می‌شوند. می‌آیند و دیالوگ‌های طولانی را یکی پس از دیگری ادا می‌کنند. در این‌جا فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان همه‌ی بازیگران جویای نقش را وارد قصه می‌کند. به تعداد آن‌ها سناریو می‌نویسد و هر کس را نقش اول داستان خودش می‌کند. یکی را ساعت ۱:۲۰ هم‌چون نگین انگشتر سلیمان، عزیز عالم می‌کند و نگین انگشتر دیگری را در سرسبزی‌های غربی ایران فرود می‌آورد، از قضا جایی است که سال‌ها پیش بازیگر سبزپوشی به نام احمد کاظمی را نیز به داستانی‌ترین نحو ممکن فرود آورد. اما قبل از فرود، پروازی در میان است. هوا نیز طوفانی است و امکان جست و جو وجود ندارد. تکنولوژی‌ها در تعجب مانده‌اند و از سیستم هوش مصنوعی‌شان می‌پرسند این دیگر چیست و چرا نمی‌شود. چرا آن‌قدر به درد نخور شده‌ایم؟ شب و روز از هم گلایه دارند و حتی سیگنال‌های رادیویی برای آن‌که بیکار ننیشنند حتی صداهایی که از ذهن ساکنان قصه بیرون نیامده است را هم منتقل می‌کنند. قصه در شرایط بحرانی قرار دارد. او سالم فرود می‌آید؟ کارگردان کات می‌دهد ساعت ۸ صبح است صدایی شنیده می‌شود: رئیس جمهور شهید دست کارگردان برایم رو می‌شود: سناریو شهید بوده است. تنها سناریویی که نقش اولش می‌تواند هر شغلی داشته باشد. حتی رئیس جمهور باشد. زینب قربانی | دانش‌آموز پایه دوازدهم جمعه | ۴ خرداد ۱۴۰۳ | رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isfahan ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 موکبِ همسایه موکب‌شان دورترین و کوچیک‌ترین موکب مراسم تشییع رئیس‌جمهور بود. آنچنان خبری هم از غذا و نوشیدنی‌ و باند نبود؛ اما می‌خواستند توی این مراسم جایی داشته باشند. برای همین یک نفرشان گفت: «آقای رئیسی خیلی هوامونو داشت. این کمترین کاری بود که می‌تونستیم انجام بدیم.» پنج‌شنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | موکب افغانستانی‌ها حسینیه هنر سبزوار @hoseinieh_honar_sabzevar ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 عروسی پیام داد و گفت: «دارم میام یزد.» خیلی وقت بود ندیده بودمش، ولی آمدنش عجیب بود. الان نه وقت مرخصی‌اش بود و نه وقت دل کندن از امام رضا، پرسیدم: «چرا الان؟» - دارم برای عروسی خواهرم میام یزد. موندم بخدا یه دلم این‌جاست که برای تشییع بمونم. یه دلم به عروسیه. نوشتم: «بسلامتی. حتما یه خیری هست.» و توی دلم گفتم: «حتما اگر عروسی رو کنسل کنن باید خسارت آتلیه و تالار و آرایشگاه رو بدن. همینه کنسل نکردن» دو روز بعد دوباره پیام داد: «سلام. من دارم بر می‌گردم مشهد به تشییع برسم. عروسی کنسل شد.» دلم خالی شد. پرسیدم: «چرا کنسل شد؟» جواب داد: «به خاطر شهادت شهدا دیگه.» زهرا عسکری پنج‌شنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | یزد قهرمان @yazde_ghahraman ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 ماضی استمراری «چون خیلی مردمی اند.» «آخه خیلی زحمت می‌کشه واسه مردم.» «خیلی کارخونه‌های تعطیل‌شده رو احیا می‌کنن.» وقتی از مردم دلیلِ ارادت‌شان به او را می‌پرسی، این طور جوابت را می‌دهند و هردفعه که می‌خواهی یادآوری کنی که باید از فعل ماضی استفاده کنند، دلت نمی‌آید. امّا شاید مردم درست بگویند و این استفادۀ فعل مضارع، سهوی نباشد. رئیسی، فقط مردی در گذشته با کارهای مربوط به ماضی نیست. اگر هم ماضی باشد، ماضی استمراری است! پنج‌شنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | حسینیه هنر سبزوار @hoseinieh_honar_sabzevar ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا