📌 #عملیات_انتقام
رعد و برق
بسم الله القاسم الجبارین
صدایشان مثل رعد و برق بود. رنگ آسمان هم کمی به سرخی میزد و اخبار هواشناسی هم که اعلام احتمال بارندگی کرده بود. پس خیلی اعتنایی نکردم. تا اینکه با اطلاعیه فوری شبکه خبر تازه فهمیدم، جریان چیست. «حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به سرزمینهای اشغالی» الله اکبر! رفتم نزدیک و میخ تلویزیون شدم. همسرم خدا خدا میکرد که موشکها به سلامت برسند و زینب یک ساله هم چهار دست و پا خودش را رساند کنار من و شروع کرد به دست زدن. خیلی سریع گوشی را دستم گرفتم و کانالها را بالا و پایین کردم. برخلاف بار قبلی، انتظار برای رسیدن موشکها و خوردنشان به اهداف خیلی زیاد نبود. مثل برق رسیدند و مثل رعد صدا کردند. صدایی که قوت قلب مومنین است و روشنایی انفجاری که نور امیدی است در دل مظلومان.
خنده و گریهام با هم قاطی شده؛ نه اینکه دلم خنک شده باشد یا داغ از دست دادن فرماندهان مقاومت برایم سرد، اما حالا حالم خیلی بهتر است. راستش خیلی اهل فهم مصلحتها و کوتاه آمدنها نیستم. یا اینکه شاید منفعت در این باشد که مدتی سکوت کنیم و دست نگهداریم. هم فرمان خداست و هم تاکید ولی خدا که اگر دشمن به شما دست درازی کرد، دستش را کوتاه کنید. پس حق بدهید که دست دراز کردن به سمت دشمن را با هر هدف و نیتی هم که باشد، نپذیرم. فقط هم من نیستم که اینطوری فکر میکنم. این چند روز حال خیلی از بچهها گرفته شده بود. در مجازی و حقیقی صحبت این بود که پس کو، چرا نمیزنیم؟! شاید خیلیهایمان هم دلسرد شده بودیم و حتی شک کردیم به راهی که به آن اعتقاد داریم. شک به اینکه نکند آن جمهوری اسلامی مقتدرِ حامیِ مظلوم، حالا ملاحضهکار شده است. آدم است دیگر، گاهی از این فکرهای غلط هم به سرش میزند. اما امشب دلمان قرص شد که جمهوری اسلامی همان است که تا پیش از این میشناختیم؛ مقتدر و حامی مظلوم. دست انتقامش هم بلند است؛ از همین خرمآباد تا قلب حیفا و تلاویو. به قول ظریفی نابودی ما روزی نیست که از اسراییل شکست بخوریم، نابودی ما روزی است که اسرائیل را بپذیرم؛ پس بتازید و از شکست نهراسید که دست خدا با ماست.
امین ماکیانی
سهشنبه | ۱۰ مهر ۱۴۰۳ | #خرمآباد #لرستان
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #عملیات_انتقام
جلسه به هم ریخت
شورای شهر صدرا قرار گذاشته بود هر سهشنبه بعد از نماز مغرب یک مجتمع را سر بزند. امشب شروع این قرار بود. با اعضای شورا، شهردار و همه معاونان رفتیم مجتمع شهید گلبیدی، صحبتهای ساکنان مجتمع که تمام شد، شهردار پشت تریبون رفت، داشت صحبت میکرد که ناگهان نقطههای روشن متحرکی در آسمان دیده شدند، بیصدا بودند و به آرامی در ماده سیاه شب لیز میخوردند، تعدادشان قابل شمارش نبود، ۱۰ تا؟ ۲۰ تا؟
به روابط عمومی شهرداری گفتم چیه؟
گفت فکر کنم پهپاد باشه
گفتم: اسراییل...؟!
که رییس کمیسیون حمل و نقل شورای صدرا وسط جلسه پا شد شروع کرد به عکس گرفتن.
کم کم همه معاونهای شهردار هم دوربین به دست شدند.
شهردار حرفش را زود تمام کرد و زل زد به آسمان.
رییس شورا میکروفن را گرفت و گفت «انشاءالله بخوره تو قلب تل آویو!!» بعد گوشی را چک کرد و بلند گفت: «آغاز حملات موشکی!»
یک دفعه همه از بهت درآمدیم؛
جلسه بهم ریخت.
یکی از اهالی مجتمع رفت میکروفون رو گرفت و شروع کرد به خواندن.
سیده فاطمه حبیبی
سهشنبه | ۱۰ مهر ۱۴۰۳ | #فارس #شیراز
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #عملیات_انتقام
همسایههای عاشق مبارزه با صهیونیسم
دوستم چند بار پشت سر هم زنگ زد
- زدیم، زدیم... برو آسمون رو ببین
توی حیاط صدای موشکها پیچیده بود، آسمان قرمز شده بود. چشمم که به اولین نقطهی نورانی افتاد اشکهایم جاری شد.
- خدایا به حق مظلوم، به حق تن لرزان و ترسان بچههای غزه، به بیکسی مردم مظلوم فلسطین اسرائیل رو نیست و نابود کن
موشک به سمت تلآویو میرفت و از دیده محو میشد.. و زمزمهام بلند میشد با
- خدا نگهدارت... انشاءالله بری به هدف بخوری!
متوجه دور و برم نبودم.
خواهر و مادرم کنارم ایستاده بودند و همراه من دعا میکردند همان چیزی را میگفتند که من میگفتم. مادرم اشک میریخت...
تا حالا هیچوقت اینطور صدای الله اکبر در کوچهامان نپیچیده بود حتی شب ۲۲ بهمن!
هر کس هر جا بود گوشی به دست داشت فیلم میگرفت و الله اکبر میگفت!
تا حالا نمیدانستم اینهمه عاشق مبارزه با صهیونیسم همسایهامان باشد.
پروین حافظی
سهشنبه | ۱۰ مهر ۱۴۰۳ | #لرستان #خرمآباد
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #عملیات_انتقام
نامه
امشب بیخوابی مهمان خانههای ما شده است. کاش خسرو شکیبایی زنده بود تا روی آنتن زنده، ابیات سیدعلی صالحی را دکلمه میکرد و این بار از طرف همه ما به سید مقاومت، سید حسن نصرالله که:
"سلام!
حال همهی ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگويند
فردا را به فال نيک خواهم گرفت
دارد همين لحظه
يک فوج کبوتر سپيد
از فرازِ کوچهی ما میگذرد
باد بوی نام های کسان من میدهد
يادت میآيد رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بياوری؟
نامهام بايد کوتاه باشد
ساده باشد
بیحرفی از ابهام و آينه
از نو برايت مینويسم
حال همهی ما خوب است
اما تو باور نکن"
بقیهاش را خودم دکلمه میکنم که یک چیز را کم داریم؛ اینکه نیستی سید تا با ملت ایران، لبنان و فلسطین، شادمانی امشب را قسمت کنیم. از آن بالا برای شیر فرزندان ایران دعا بفرما!
یاعلی
زهرا شنبهزادهسَرخائی
سهشنبه | ۱۰ مهر ۱۴۰۳ | #هرمزگان #بندرعباس
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #سید_حسن_نصرالله
رجزهایت
دلم برای رجزهای حیدریات تنگ میشود، برای صلابت نگاهت تنگ میشود، برای شجاعتت تنگ میشود، اما بیشتر...
دلم برای بینش تو تنگ میشود، فهم درست و دقیق از ولایت در کوران فتنههای آخرالزمانی، درست موقع چپ کردنهای عرب و عجم.
دلم برای خلوص و باورت تنگ میشود.
این آخرین سخنرانی نشانی بود از آسمانی شدنت، حیف که دیر فهمیدم. روضه عمو جان عجیب تو را لرزاند روح بلندت از خدا اجازه مرخصی میخواست. روحت به در و دیوار جسم میکوفت و چه زیبا لحظه وصالت، طوبی لک نصرالله.
من یقین دارم شما نیز بسان تمام شهدا آن دنیا، بر امور دنیوی تسلط بیشتری دارید و دعایتان، امدادتان و خونتان اثرگذارتر است.
قسم به لحظههای خوف و رجایت، قسم به لحظه زیارت مادر، برای ظهور دعا کن که سخت محتاج دعایتان هستیم.
فاطمه میریطایفهفرد
@del_gooye
دوشنبه | ۹ مهر ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #سید_حسن_نصرالله
📌 #عملیات_انتقام
پیادهروی جمکران
قسمت اول: مانور خودرویی
حوالی ساعت ۴ بود که عزممان جذب شد برای رفتن به راهپیمایی حرم تا جمکران؛
اما یک مانع پیش رو بود.
دخترم به هزار بدبختی خوابیده بود و بیدارکردنش دردسر و کنار آمدن با بدقلقیهای بعدش دردسری بزرگتر بود.
بالاخره دل را به دریا زدیم و پتو پیچ بغلش کردیم و به راه افتادیم.
وسطهای راه که رسیدیم کم کم ماشینهایی که پرچمهای زرد حزب الله را از پنجره بیرون داده بودند و به دل باد سپرده بودند نمایان شد.
پیادهروی سهشنبههای حرم جمکران روتین هر هفته است اما معلوم بود این هفته فرق دارد.
به خیابان اصلی رسیدیم.
برق آفتاب روی گنبد حضرت معصومه ناخودآگاه دستم را به سمت قلبم برد تا سلامی کنم و عرض ارادتم را تمدید کنم.
پلیس خیابان را از چند جهت به خاطر جمعیت و تعدد ماشینها بسته بود و مجبور شدیم یک دور قمری بزنیم و بالاخره ما هم به خیل جمعیت پیوستیم.
ادامه دارد...
زهرا جلیلی
سهشنبه | ۱۰ مهر ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا