🌠 یازدهم شعبان سال ۳۳ هجری ست.
خانهی حسین(علیهالسلام) غرق شادیست. لیلا در میانهی دردی که میکشد لبخند به صورت دارد و منتظر شبیهترین به پیامبر است.
صدای گریهی کودک که میآید خانه پُر نور میشود. همه بر محمد(ص) و اهل بیتش درود میفرستند و صدای خنده از گوشه و کنار بلند میشود.
وقت نامگذاری کودک است و حسین(ع) از شدت علاقهاش به پدر لب به سخن میگشاید: «اگر صد فرزند هم میداشتم، دلم میخواست همه را علی بنامم.» تو فرزند بزرگ این خانوادهی پر نوری. نام تو را علی میگذارم؛ «علی بزرگتر».
✨ولادت با سعادت حضرت علیاکبر(علیهالسلام) و روز جوان مبارک...
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
●○ @revayat_khane ○●
📜 پای درس امیر عارفان
🔸 به جای مقدمه:
🔍💻 در قسمت جستجو مینویسم «شرح مناجات شعبانیه». تعداد جوابها زیادند. هر متنی با اوصاف مناجات شعبانیه شروع میشود؛
مناجاتی است از زبان وصال و فراق.
مناجاتی است آمیخته با خوف و رجا.
⛔️ همینجا متوقف میشوم. من که هیچ فهمی از اینها ندارم؛ نه از وصال، نه از فراق، نه از خوف و نه از رجا. اینها را اهلش میفهمند، نه من! خودم را دلداری میدهم:
«آب دریا را اگر نتوان کشید 🌊 هم به قدر تشنگی باید چشید💧
عیبی نداره. اینجا، سفره اهل کرمه. دست خالی که برنمیگردی»
🌀جستجویم را ادامه میدهم. میرسم به جملهای در کتاب نجوای عارفانه:
«مناجات شعبانیه، حالتهای انسان را در شئون مختلف این عالم بیان میکند».
بهدنبال شرح و توضیح فرازهای مناجات بودم ولی این جمله، پنجره دیگری را درنگاه به مناجات شعبانیه برایم باز میکند.
🔹مناجات شعبانیه میشود قابی که تصویر انسان را نمایش میدهد، آن گونه که باید باشد. یعنی انسانی که به بالاترین مرتبه انسانی خود رسیده است، درحد اعلای کمال وجودش. یعنی خود امیرالمومنین، امیر عارفان، کسی که عبد درگاه الهی شده. گوش هایم را تیز میکنم تا چیزی از این کلاس درس را ازدست ندهم. مناجات شعبانیه میشود کلاسِ درسی از امیر عارفان، برای عبدشدن
✍#امینهالسادات_پردهچی
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
🍎 #بریده_کتاب
📗 «آفتاب بر نِی»
۱۰۰ روایت دلنشین از زندگانی امام حسین(ع)
✍ به قلم #زینب_عطایی
پنجمین کتاب از مجموعه ۱۴ جلدیِ «چهارده خورشید، یک آفتاب»
#اعیاد_شعبانیه #ماه_شعبان
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
📜 پای درس امیر عارفان 🔸 به جای مقدمه: 🔍💻 در قسمت جستجو مینویسم «شرح مناجات شعبانیه». تعداد جوا
📜 پای درس امیر عارفان
🔸 درس اول:
شاهکلید صلوات را محکم دردست بگیر
🌱 گوشهایم را تیز کردهام تا خوب یاد بگیرم. گوش میدهم به اولین فراز مناجات شعبانیه:
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
👤 به خودم نگاه میکنم. غبارها را میتکانم. پاک نمیشوند. چه کنم؟ با این وضع راهم نمیدهند. به کلید در دستم نگاه میکنم. 🗝
لب باز میکنم: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». غبارها کم میشوند و کمتر. خوشحالم از رفتن غبارها، ولی میترسم. خواستهام اجابت میشود؟
زبانم بند آمده. به دستانم نگاه میکنم. در دستان خالیام فقط یک کلید دارم. زبان باز میکنم: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». نور استجابت را میبینم. کلید در دستم را دوباره نگاه میکنم. این کلید نیست. شاه کلید است. مشتم را میبندم. محکم فشارش میدهم.
پیامبر صلیالله علیهوآله: «صلوات شما برمن موجب پذیرش دعای شما و تزکیه اعمالتان میشود»
(وسائلالشیعه،ج۴،ص۱۱۳۷)
✍ #امینهالسادات_پردهچی
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
رادیو روایتخانه .mp3
5.88M
🎧 | بشنوید
🇮🇷 ازخودگذشت
تقدیم به همهی اسرای هشتسال دفاعمقدس
💬...از شکنجهها میگفت. با شنیدن هر کدام، چشمهای کمسنوسالترها گرد میشد. چشم و صورت جوانترها تنگ میشد و جمع میشد. بزرگترها هم دستشان را به پیشانیشان میگذاشتند و سرشان را پایین میبردند. هیئت شده بود ترکیبی از تعجب و غم و سوختن دل.
ولی خود او یک لبخندی ته صورتش بود.
✍🎙به قلم و گویندگی: سیدمرتضی مرتضوی
📻 کاری از رادیو روایتخانه
#تجلیل_اسرا #رادیو #اسارت
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
🖌 #چگونه_بنویسیم
🔺 یک نویسنده چه مراقبتهایی باید از بدن خود بکند؟
❗️نویسندگی همانطور که یک کار طاقت فرسای ذهنی است، میتواند باعث فرسودگی جسم هم شود.
#آداب_نویسندگی #داستان
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○