eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
801 دنبال‌کننده
1هزار عکس
126 ویدیو
7 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی www.revayatkhane.ir ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
مجموعه ادبی روایتخانه
📜 پای درس امیر عارفان 🔸 به جای مقدمه: 🔍💻 در قسمت جستجو می‌نویسم «شرح مناجات شعبانیه». تعداد جوا
📜 پای درس امیر عارفان 🔸 درس اول: شاه‌کلید صلوات را محکم دردست بگیر 🌱 گوش‌هایم را تیز کرده‌ام تا خوب یاد بگیرم. گوش می‌دهم به اولین فراز مناجات شعبانیه: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» 👤 به خودم نگاه می‌کنم. غبارها را می‌تکانم. پاک نمی‌شوند. چه کنم؟ با این وضع راهم نمی‌دهند. به کلید در دستم نگاه می‌کنم. 🗝 لب باز می‌کنم: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». غبارها کم می‌شوند و کم‌تر. خوشحالم از رفتن غبارها، ولی می‌ترسم. خواسته‌ام اجابت می‌شود؟ زبانم بند آمده. به‌ دستانم نگاه می‌کنم. در دستان خالی‌ام فقط یک کلید دارم. زبان باز می‌کنم: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». نور استجابت را می‌بینم. کلید در دستم را دوباره نگاه می‌کنم. این کلید نیست. شاه کلید است. مشتم را می‌بندم. محکم فشارش می‌دهم. پیامبر صلی‌الله ‌علیه‌وآله: «صلوات شما برمن موجب پذیرش دعای شما و تزکیه اعمال‌تان می‌شود» (وسائل‌الشیعه،ج۴،ص۱۱۳۷) ✍ 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
رادیو روایتخانه .mp3
5.88M
🎧 | بشنوید 🇮🇷 ازخودگذشت تقدیم به همه‌ی اسرای هشت‌سال دفاع‌مقدس 💬...از شکنجه‌ها می‌گفت. با شنیدن هر کدام، چشم‌های کم‌سن‌وسال‌ترها گرد می‌شد. چشم و صورت جوان‌ترها تنگ می‌شد و جمع می‌شد. بزرگترها هم دستشان را به پیشانی‌شان می‌گذاشتند و سرشان را پایین می‌بردند. هیئت شده بود ترکیبی از تعجب و غم و سوختن دل. ولی خود او یک لبخندی ته صورتش بود. ✍🎙به قلم و گویندگی: سیدمرتضی مرتضوی 📻 کاری از رادیو روایتخانه 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
🖌 🔺 یک نویسنده چه مراقبت‌هایی باید از بدن خود بکند؟ ❗️نویسندگی همانطور که یک کار طاقت فرسای ذهنی است، می‌تواند باعث فرسودگی جسم هم شود. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
🌟 📘کتاب «عزیز» پیمانه‌هایی شیرین از فضائل امام‌ عصر(عج) ✍ به قلم برداشت‌هایی از کتاب «مکیال‌المکارم» نوشته‌ی آیت‌الله سید محمدتقی موسوی که شیدای امام‌ زمانش بوده است.. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
📜 پای درس امیر عارفان 🔸 درس اول: شاه‌کلید صلوات را محکم دردست بگیر 🌱 گوش‌هایم را تیز کرده‌ام تا
📜پای درس امیر عارفان 🔸 درس دوم: در هرحالی خدا را بخوان؛ چه‌از دور، چه از نزدیک. چه بلند، چه آهسته وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ 🌱امیر عارفان را در آینه کلامش، تماشا می‌کنم. وجودی که در همه حال خدا را می‌خواند. وقتی خود را از خدا دور می‌بیند و با صدای بلند او را می‌خواند، توجهش را می‌خواهد. وقتی خدا را شنوای صدایش می‌بیند، به او نزدیک می‌شود. آن‌قدر نزدیک، که وقتی با او سخن می‌گوید، فقط خدا، صدایش را می‌شنود. منتظر است تا خدا رو به‌ سمتش کند. هرچه از تماشای چنین تصویری لذت می‌برم، از دیدن خودم شرم‌سارم. چقدر دورم! از خودم می‌پرسم: چه‌قدر خدا را صدا می‌زنی؟ وقتی از او دور شدی بازهم خدا را خوانده‌ای یا فقط فریاد گلایه داشته‌ای؟ اصلا زمانی بوده به‌قدری به خدا نزدیک شوی تا بتوانی به نجوا با او سخن بگویی؟ ✍ 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○
🍎 📗 «تا همیشه آفتاب» ۱۰۰ روایت دلنشین از زندگانی امام‌ زمان(عج) ✍️ به قلم آخرین کتاب از مجموعه ۱۴ جلدیِ «چهارده خورشید، یک آفتاب» 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 ○● @revayat_khane ●○