eitaa logo
| روایت تبیین |
264 دنبال‌کننده
481 عکس
241 ویدیو
7 فایل
﷽ 📱موبایل تو، سلاح توست! ✍️🏻 جهـٰادتبییـن، یک فریضه قطعی و فوری‌ست...
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تا اعلام نتایج داوران، بریم سراغ آثاری که هنوز منتشر نشدند.👇🏻
48.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📮 | فرقی نمی کند چه کسی با چه منصبی در پای سفره ات همه با هم برابریم... 🪧 ارسالی و خدمت اربعینی از خانم حاجیلو ________ 🌐 شناسه پویش خدمت اربعینی در فضای‌ مجازی: ایتا | بله | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام 🏴 @khedmat_arbaeeni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Audio_932926.m4a
حجم: 7.93M
📮 | داستان زیارت نرفته ای که کربلایی شد... 🪧 ارسالی و خدمت اربعینی از خانم بهرامی ____ 🌐 شناسه پویش خدمت اربعینی در فضای‌ مجازی: ایتا | بله | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام 🏴 @khedmat_arbaeeni
📮 | چهره‌های بدون احساس که باعث می‌شد گاهی اوقات به یاد فیلم‌های دفاع مقدس بیوفتم. حس دلهره‌ایی همراه با حسی که با خود می‌گفتم که نکند ما را به چشم مفتخور ببینند ایجاد شد. باعث شد اول سفرم را با ترس شروع کنم! دخترکانی که با چشم معصوم نگاهت می‌کردند، رد کردن دستشان برایم غیر ممکن بود و ذوقی که با خالی شدن ظرفشان نشان می‌دادند. کم کم آرامشم را بیشتر می‌کرد. اما باز دستم برای برداشتن غذا جلو نمی‌رفت. مگر اینکه خودشان چیزی به دستم می‌دادند. در مسیر محو تماشای موکب کوچکی بودم که ناگهان مردی بلند قد و هیکلی، با پُتک چوبی با دسته بلند، جلویم ظاهر شد! از ترس چند قدم عقب رفتم، ترسم باعث خندیدنش شد. خودش را جمع کرد و با همان جدیت با انگشتش به سینی بزرگی اشاره کرد و گفت: بفرما طعام، طعام! پتک را بلند کرد و با به حالت تهدید به من فهماند هر کس غذا نگیرد با این پتک تنبیه می‌شود... 🪧 ارسالی و خدمت اربعینی از خانم آهنگرکانی ________ 🌐 شناسه پویش خدمت اربعینی در فضای‌ مجازی: ایتا | بله | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام 🏴 @khedmat_arbaeeni
📮 | نسخه دم دستی بندگی، نوکری است. نوکری تمرینی است برای رسیدن به اکسیر بندگی، چون اهل بیت واسطه‌اند و وسیله رسیدن به خدا... 🪧 ارسالی و خدمت اربعینی از خانم جعفری ____ 🌐 شناسه پویش خدمت اربعینی در فضای‌ مجازی: ایتا | بله | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام 🏴 @khedmat_arbaeeni
📮 | [ بسم رب الحسین ] انگشت به لب مانده از قاعده ی عشق ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم‌... تو کربلا که نفس نکشیدم آقای امام حسین(ع) اما خوب یادم دادی نفَسَمو خرج کی بکنم... چجوری نوکری کنم و چجوری گریه کنم! مثل سربازی که تیر و ترکش خورده و با درد و اشک از جاموندن کنار رفیقاش پشت سنگر، می‌برنش سمت بیمارستان صحرایی... می‌دونه نجاتش میدن و میتونه دوباره بجنگه... منم نگاه امیدم همیشه سمت خودته می‌دونم بهشت رو زمین کجاست و بازم راهم ندادی اما پناه بردم به موکب‌ها شاید یکم از درد جاموندن بین زائراتو کم کنه، درد ندیدنِ گنبد و سرگردونی تو بین الحرمینُ کم کنه اما خب نباید کم لطفی بکنه آدم میدونم اربعین سال دیگه منتظرم می‌مونی عزیز زهرا(: من این روح زخمیمو با هر دنگ و فنگی که شده می‌رسونم همیشه پای روضه هات،‌ مگه روضه کنج اتاق، تو هیئت یا کربلا فرق میکنه امام حسین(ع)؟ امسال تنها کاری که تونستم بکنم این بود که شبیه اون سربازه گریه کنم و امید داشته باشم به رفتن... میدونم گریه کنِ خوبی نبودم اما قبول کن از ما این اشکایی که با پشت دست پاکشون کردیم و تو با آغوش باز خریدارشون بودی ما ندیده و نشناخته عاشقت شدیم و این شیرین ترین رسم عالمیست. امسال نیومدیم حرمت اما لبخند زدیم و شکلات دادیم دست کوچیکترا اشک ریختیم و آب دادیم به خادما دویدیم و وایسادیم تو صف برای کمک به هیئت‌ها ؛ و قدم برداشتیم با ذکر و نیت خودت آقا... 🪧 ارسالی و خدمت اربعینی از خانم علی‌پور _____________ 🌐 شناسه پویش خدمت اربعینی در فضای‌ مجازی: ایتا | بله | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام 🏴 @khedmat_arbaeeni
هشتم شهریور.docx
حجم: 24.1K
📮 | شور ظهر عاشورا که به شمع شام غریبان می‌رسد دل‌مان شور اربعین را می‌زند می‌رسیم؟ نمی‌رسیم...؟ به جانبازهای جنگ می‌گویند شهید زنده، نمی‌گویند جامانده! آن‌ها که زائر نشدند هم اربعینی خدمت می‌کنند تا برسند. 🪧 ارسالی و خدمت اربعینی بدون نام ___________ 🌐 شناسه پویش خدمت اربعینی در فضای‌ مجازی: ایتا | بله | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام 🏴 @khedmat_arbaeeni
[ شهر عشق ] شهر پر بود از خیابان‌ها بوق ماشین صدای تکراری کوچه‌پس‌کوچه‌های تاریکی مرگ یک پیرمرد بازاری به دلار می‌خرند یوسف را می‌رود عشق رو به نابودی شده طاووس هم سیاه و سفید زندگی پشت عینکِ دودی ناگهان توی شهرِ بی‌دردی رود آورد سیبِ سرخی را و نسیمی پیام آورده از دل شهر عشق، کرب و بلا روح تازه دمیده گشت به شهر بوی اسپند و چای و عود آمد نوجوان‌های مسجد آمده‌اند نغمه نوحه و سرود آمد موکبی در محله برپا شد پسران زورِ بازو آوردند دختری گوشواره‌اش را داد نوعروسان النگو آوردند نوجوان‌ها به هر طریقی بود موکب خویش را علم کردند جمع شد پول و مستحقی را اربعین راهی حرم کردند تبِ موکب محله را برداشت همه دلتنگ کربلا گشتند کاروانی به راه افتاد و همگی سوی کربلا رفتند 🪧 ارسالی و خدمت اربعینی از محمدحسین ابوطالبی __________ 🌐 شناسه پویش خدمت اربعینی در فضای‌ مجازی: ایتا | بله | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام 🏴 @khedmat_arbaeeni
📮 | مردی میانسال و عرب بود. وسط جاده ایستاده بود و ظرفی در دست داشت. داشتم دقت میکردم که چه نذری میدهد. اما چون شب بود، نمی‌دیدم. فقط چند ثانیه طول کشید، اما او در همین چند ثانیه متوجه نگاه من که به دنبال دستش کشیده میشد، شده بود. فهمیدم خرماست. میخواستم بروم، او به سمتم آمد و ظرف را پیش رویم گرفت. اینجا همه چیزش فرق میکند مهمانی اش، میزبانی اش، حتی نگاه کردن هایش. اینجا همه با دل هایشان زندگی میکنند. 🪧 ارسالی و خدمت اربعینی از خانم یحیائی ___________ 🌐 شناسه پویش خدمت اربعینی در فضای‌ مجازی: ایتا | بله | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام 🏴 @khedmat_arbaeeni