آب...آب
پسرک تازه به حرف افتاده و گفته « آب»!
مادر با ذوق از پای سفره بلند میشود. میرود سمتِ یخچال. توی هر قدم تصویر یکی از بچههای غزه توی سرش میچرخد. بچههایی که دستهای نحیفشان را دراز کردهاند و نیمهجان میگویند: آب...آب!
از پای سفره صدای همه درآمده:
«مامان کجایی؟!آب...»
مادر زل زده به پارچ خنک داخل یخچال و بیصدا گریه میکند.
✍حکیمه سادات نظیری
#غزه
#داستانک
👉 @roshangarii 🚩🪻