هدایت شده از ImArticles
آتش اختلافات مسلمانان و هندوها چگونه شعله‌ور شد؟ در مورد چرایی اختلافات بین مسلمانان و هندوها، که درنهایت به جدایی سرزمین پاکستان از هند و تأسیس این کشور در سال 1947م منجر شد، نظریه‌‌های متعددی وجود دارد، اما یکی از عوامل مهم اختلاف بین مسلمانان و هندوها، سیاست انگلستان بود. برآمدن بورژوازی و گسترش تجارت و صنعت در سده‌‌های هفدهم و هجدهم میلادی به‌تدریج باعث ایجاد دور باطل مصرف/ تولید شد و تولید بیشتر و اشباع کشور از تولیدات جدید، نیاز به یافتن بازارهای جدید را اولویت نخست سیاست خارجی انگلستان قرار داد. هندوستان یکی از مناطق حاصلخیز، هم از نظر محصولات اولیه خام و هم بازار مصرف بود؛ ازهمین‌رو در کانون توجه استعماری انگلستان قرار گرفت، اما حضور فرادستی و شیوه‌‌ نامناسب حکمرانی آنها و از آن‌طرف، خودآگاهی مردم بومی هند (هندوها و مسلمانان) سبب شد در سال 1857م، این مردم علیه استعمار انگلیس قیام کنند، اما این قیام را حاکمان انگلیسی سرکوب کردند. دولت انگلستان مسلمانان هند را عامل اصلی این قیام قلمداد کرد. هرچند «این شورش بهانه لازم را برای انحلال کامل و رسمی کمپانی هند شرقی داد، اما از این پس سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن برای تضعیف مسلمانان و هندوهایِ ساکن هند آغاز شد» که ماحصل آن تجزیه و جنگ‌‌های فرقه‌‌ای بود. این حقیقت که «ملت مسلمان، به‌موجب طبیعت آیین خود، دشمن سرسخت استعمارگران است» انگلیسی‌ها را بر اجرای طرح «پس‌‌زدن مسلمانان و جلب خشنودی هندوها، مصمم‌‌تر و راسخ‌‌تر ساخت». انگلستان پیش از طرح «سیاست تفرقه‌اندازی»، تمهیدات نظری و تأسیسات عملی لازم را جهت برخورد مذهبی ایجاد کرد. یکی از این اقدامات، ایجاد مدارس جدید و مسئله زبان بود. بدبینی مسلمانان به مدارس جدید ناشی از آن بود که به شیوه غربی اداره می‌‌شد و به همین دلیل مسلمانان از فرستادن فرزندان خود به این مدارس انگلیسی خودداری می‌‌کردند. از آن‌طرف، استعمار مدارس مسلمانان را که با بودجه اوقاف اسلامی تأمین می‌‌شد در تصرف خود درآورد و از این لحاظ مدارس اسلامی بسته شد و دانش و فرهنگ به حال تعطیل درآمد. از طرف دیگر، هندوها جذب مدارس جدید شدند و همین عامل سبب شد پست‌‌های اداری و سایر خدمات دولتی در دست این عده قرار گیرد. جدا از این مسئله، تأسیس این مدارس به مسئله «زبان» دامن زد. نهضت هندوها بر ضد زبان «اردو»، که مسلمانان آن را به‌وجود آورده بودند و مانند زبان فارسی‌زبان رسمی و فرهنگی شمرده می‌‌شد، بلند شد و احیای زبان «هندی» و پیرایش آن از لغات عربی و فارسی را مطالبه کرد. هندوها می‌خواستند با ممنوعیت یا محدودیت زبان اردو، از شکوه و عظمت دوباره امپراتوری مسلمانان جلوگیری کنند؛ چراکه در کتاب‌های تاریخی منتشرشده توسط استعمار انگلستان، زمامدارانِ مسلمانِ شبه‌قاره هند، به صورت حکامى متعصب، جلاد و دیکتاتور مجسم شدند و از این راه بذر نفرت از مسلمانان در دل هندوها کاشته شد. به‌تدریج تقابل‌‌های جدیدی بین هندوها و مسلمانان شکل گرفت که هم جنبه سیاسی داشت و هم نشانه‌‌های مذهبی در آن دیده می‌‌شد. استعمار انگلستان برای آنکه هر دو طرف هندوها و مسلمانان را درگیر مسائل فرقه‌‌ای و سیاسی کند، نهادهایی مانند «کنگره» را به‌وجود آورد. انگلیسی‌‌ها با عینیت‌‌یابی سیستم انتخاباتی پارلمانی و مسئله مُسلم و هندو کاری کردند تا نگذارند این دو به فکر درمان درد مشترک خود، که همانا وجود استعمار و حکومت انگلستان است، باشند. نخستین اقدام تقسیم بنگال بود. لرد کرزن در سال 1905م، استان بنگال را به دو بخش مسلمان‌نشین و هندو‌‌نشین تقسیم کرد. با تمام اختلاف‌ها مسلمانان طی چندین سال با هدایت رهبرانشان قیام‌های متعددی علیه استعمار شکل دادند. همین تلاش‌ها بود که موجب شد گاندی نیز در سال ۱۹۱۹ به صف مبارزان بپیوندد و نهضت «عدم همکاری» و «نافرمانی» را شکل دهد. نکته جالب توجه این است که در صف اول این نهضت، مسلمانان و به‌ویژه «جنبش خلافت» قرار گرفتند. دوره استقلال هند اوج همکاری مسلمانان و هندوها علیه انگلیس بود، اما تعصب مذهبی هندوها دوباره وحدت را نشانه گرفت. آزار و اذیت مسلمانان و تضییع حقوق آنها توسط هندوها باعث شد سرانجام محمدعلی جناح، که بیش از سی سال در زمینه وحدت مسلمانان و هندوها کوشیده بود، دیدگاه خود را تغییر دهد و ایده تشکیل پاکستان را که علامه اقبال لاهوری در سال ۱۹۳۰م مطرح کرده بود، در سال ۱۹۴۰ پیگیری کند. زمانی که گزاره «تفرقه بنداز و حکومت کن» انگلستان با تعصب مذهبی همراه شد، مردمی را که صدها سال در صلح و آرامش در کنار یکدیگر زندگی کرده بودند، متفرق کرد و راه نفوذ آسان‌تر را در هر دو کشور گشود. منبع: پژوهشکده تاریخ معاصر https://www.iichs.ir/fa/article/25171/