2⃣ سردار شهید ابراهیم همت فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ••• 🔹خاطرات به روایت دیگران ١ 🔹دامنه کوشش و همت ابـراهیم در روزه‌داری و به جای آوردن نماز و سایر فرایض دینـی، تـا بدانجا رسید که پـیش از ورود بـه دبیرسـتان لقب «روحانیِ خانه» را به او دادند. از همان نوجوانی به مطالعه کتب مـذهبی و زندگینامه ائمه اطهار (علـیهم‌الـسلام) علاقـه فراوان داشت. او روزهـا و شـبهـای زیـادی در سکوت اتاق، پای کتـابهـایی کـه از کتابخانـه امانت گرفته بود می‌نشـست و آنهـا را تـا آخـر میخواند. ۲ 🔹 در میدان بزرگ «شهررضا» مجسمه بزرگی از شــاه قــرار داشت. ابـراهیم و چنـد نفـر از دوستانش نقشه کشیده بودند که در یک فرصت مناسب، مجسمه را پایین بکشند. ظهـر روز تاسـوعا، ابـراهیم ناهـارش را کـه خورد، به طرف میدان به راه افتاد. دوستانش را جمع کرد وگفت: «باید همـین الآن مجـسمه شاه را پایین بکشیم!» یکی از بچه‌ها رفت و با یک دستگاه ماشـین سنگین برگشت. ابـراهیم بـا سـرعت از پایـه مجسمه بالا رفت و طناب بلند و محکمی را دور گردن مجـسمه پیچیـد. سـر دیگـر طنـاب بـه ماشین وصل شد و بعد ماشـین حرکـت کـرد و ناگهان مجسمه تکان خورد، از جا کنـده شـد و با صدای مهیبی روی زمین افتاد و تکه تکه شد. آن روز بعداز ظهر تکه‌های مجـسمه شـاه در دست مردمانی بود که برای عزاداری به میـدان مرکزی شهر آمده بودند. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1