❣
#خاطرات_فرماندهان
4⃣
سردار شهید محمد جهان آرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
🔹به بیمارستان تلفن کـرد تـا از احـوال مـن و فرزندمان خبر بگیرد. (میدانـست در چنـین روزی فرزندمان به دنیا خواهـد آمـد.) وقتـی خبر تولد بچه را شنید، خیلی خوشحال شـد.
از او پرسیدم: اوضاع جنگ چطور است؟
با خند گفت: «عراقیها تا راهآهن رسیدهاند.» و خداحافظی کرد.
بعدها از بچههای خرمشهر شنیدم وقتی گوشی را میگذارد، به آنان میگوید: من پدر شدم!
بچهها علیرغم شـرایط تلـخ و سختـشان، بـه خاطر پدر شدن محمد شادی میکنند.
🔸 امام گفتـه بـود: پـس بچـههـای شـهر کجـا هستند؟
جهانآرا این حرف را وقتی شـنید کـه زنـگ زده بود بالا از نبود تجهیزات گله کند؛ ظاهراً آقای شمخانی این را بهش گفته بود.
یکباره همه گلهها تمام شد؛ نگاه امام بـه
آنها بود و همین بس بود.
دیگر نه کسی بـه تجهیزات فکر کرد و نه به نیروی کمکی!
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣