🔰🌺🔰🌺🔰🌺🔰
#خاطرات_شهدا_و_رزمندگان_جنگ_تحمیلی
خاطرهای از شهید سردار مهدی باکری
یک روز گرم تابستان، شهید مهندس "مهدی باکری" – فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا – از محور به قرا رگاه بازگشت. یکی از بچهها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید: "امروز به بچههای بسیجی هم کمپوت داده اید؟"جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده. مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما. مهدی این حرفها را شنید، با خشم پاسخ داد: "از من بهتر، بچههای بسیجی اند که بی هیچ چشمداشتی میجنگند و جان میدهند". به او گفتند: حالا باز کرده ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید. مهدی با صدای گرفتهای به آن برادر پاسخ داد: "خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی!"
#حماسه_جنوب_شهدا
#برای_شادی_روح_امام_شهدا_وشهدا_صلوات
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣