روایتی جالب و خواندنی از سردار شهید محمدرضا زاهدی دقایقی بیش از ورود من به اتاق نگذشته بود که درب اتاق نواخته شد: »تماس گرفته‌اند یکی از بیماران نیاز به ویزیت دارد«. الله اکبر! این جمله کوتاه باعث شد که به رغم خستگی بسیار، با نگرانی زیاد از شرایط تشدید شده دوباره بیمار، فورا بلند شوم. خدا کند کاری نشده باشد و پرسنل مقیم بتوانند بیمار را تا رسیدن ما به بیمارستان و آماده شدن اتاق عمل آنژیوگرافی زنده نگهدارند. چرا که فاصله هتل که بیرون دمشق بود تا بیمارستان زیاد بود. قریب یکساعت زمان می برد. باوجود خستگی سنگین، سریع آماده حرکت شدم. زمانی که سوار ماشین شدم متوجه شدم بیمار مورد نظر، فرد دیگری است غیر از بیماران آن روز بیمارستان؛ نفس راحتی کشیدم. اما به هرحال بدن خسته و کوفته بود و ذهن نیز بعد از یک استرس طولانی سنگین آمادگی کار بیشتری را نداشت. از پذیرش هرکار بیشتر غیر اورژانسی اکراه داشتم. مدیر برنامه‌ها متوجه حال و هوای ما بود این بود که گفت سورپرایزی برایت دارم. این ویزیت آخر شبی، برای معاینه یکی از فرماندهان ایرانی است که ده سال قبل سابقه عمل جراحی قلب باز داشته و اخیرا هم مجدد در سوریه آنژیوگرافی شده بود. خود این خبر، با وجود همه خستگی‌ها اشتیاق مرا برانگیخت که ببینم این مجاهد فی سبیل‌الله و یار جانی روح‌الله و سیدعلی کیست که به رغم سن بالا و مشکلات طولانی قلبی، مدیریت میدانی نیروها را به عهده گرفته است..... ✍دکتر محمود ابراهیمی خاطرات جالبی است به روایت دکتر محمود ابراهیمی جراح قلب و عروق. پی‌دی‌اف را مطالعه فرمائید. @defae_moghadas2