❣روایت یک دیدار
ادامه 👇
آن موقع دولتیان، ترور شهید سلیمانی را به «تله تنش» تفسیر کردند و شاید به کمتر از یک دهم واکنش عین الاسد هم رضایت نداشتند. آن میزان همراهی نیز بخاطر اجبار ناشی از افکار عمومی بود. حتی شنیده شد که از ترس پیشاپیش نوع و محل احتمالی واکنش ایران را هم اعلام کردهاند. آنقدر پاسخ ایران را رقیق کردند که به تعبیر رهبری سطح آن را از پاسخ سخت به یک سیلی معمولی تنزل دادند. در ترور شهید فخریزاده هم ضعیف عمل کردند. با این وجود حتی به فرض مناسب بودن « حمله به عین الاسد » در پاسخ به ترور شهیدسلیمانی، چه کسی می تواند بگوید که سقف شدت برخورد ما نهایتاً همان می توانست باشد که بود و نه بیشتر؟ و مثلاً اگر همان حمله نیز شدیدتر صورت می گرفت حتما با واکنش مجدد آمریکا روبرو می شدیم که پاسخ مجدد آن سختتر بود.
به یمن نگاه کنید! اکنون یمن در پیش روی ماست. چه کسی تصور می کرد که برای قلدران سرکش عالم، واکنش به عملکرد این کشور ضعیفِ بیچاره، اینقدر هراسناک باشد و یکی یکی از ائتلاف صوری با آمریکا کنار بکشند. و یا چه کسی در ابتدای ظهور حزب الله که اوج تسلط اسرائیل به همراه آمریکا و فرانسه بر بیروت و لبنان بود، تصور داشت که حمله به مقر نیروهای آمریکایی و فرانسوی منجر به آزادی لبنان از شرّ اسراییل و آمریکا خواهد شد و تباهی کامل لبنان را به همراه نخواهد داشت؟
از این مثالها که در منطق فازی تعیین کننده است کم نیستند.
بله در منطق تسخیرشدگان مکتب غرب، یک تلفن کری کفایت می کرد که از پهلو گرفتن کشتی کمکی ایران در ساحل یمن جلوگیری شود چرا که مخاطرات آن را فوق تحمل تحلیل می کردند و با همین فرمان بقیه دستورات دشمن را به اجرا در می آوردند. در حالیکه بعد از آن واقعه نیز به دست شیرمردان انقلاب حوادثی رخ داد که به تهدیدهای آنها بی توجهی شد و کاری هم نکردند. چنانکه در عین الاسد نیز رخ داد. یعنی نه اینکه نخواستند پاسخ دهند بلکه آنها هم در محاسبات شان پاسخ بیشتر را به ضرر خود دیدند. پس محدودیت آنها هم کم نیست. قطعاً اگر می توانستند پاسخ دهند لحظهای درنگ نمی کردند.
✍دکتر ابراهیمی
@defae_moghadas2
❣