بیاد شهید ابومهدی( محمدرضا زاهدی) سردار سپاه قدس من قدری بهت‌زده شدم اما فرمانده شهید از همان ابتدای برخورد بسیار صمیمی، پرانرژی، خنده رو ، خوش سخن و جذاب ظاهر شد. به هیچ وجه حالت‌های هیجانی، گرفتگی و یا اضطرابی که معمولاً در مسوولان ارشد میدانی با تلنباری از مشکلات و گرفتاری‌ها دیده می شود در او ظاهر نبود. اطمینان و قوت قلب عجیبی در رفتار و گفتارش حاکم بود. انگار که هیچ دغدغه‌ای نداشت. جالب است که بعد متوجه شدم این شادی و خوش‌رویی شهید به گونه‌ای همیشگی بوده است که یکی از دوستان ایشان به طنز به ایشان گفته است: «اگر شما شهید هم بشوید در روزهای عادی نخواهد بود باید روز سیزده فروردین باشد که همه در طرب‌اند». عجیب است که سرنوشت قهرمان ما هم چنین می شود. شهادت در سیزده فروردین رخ می دهد اما چه سیزده فروردینی! روز قدر بیست و یکم ماه مبارک رمضان! روز شهادت مولا و سرورشان آقا امیر مؤمنان و شنبه قبل از روز قدس! محل شهادت نیز کنسولگری ایران. این شهادت با آن شرایط باعث می شود که هم روز قدس پرمشارکتی را رقم بزند و هم دلایل لازم را برای بسیج افکار و ارده‌ها، از هر طیف و جریانی در سطح ملی و بین‌المللی برای زدن ضربه‌ای اساسی به صهیون فراهم آورد. یعنی نه تنها زمان که مکان شهادت هم از هر حیث برای شهید بهترین بُرد و اثر را برای آزادی قدس که هدف اصلی او بود تولید می کند. در حالیکه اگر در حلب توسط داعش و یا در هر نقطه دیگری جز ساختمان کنسولگری به شهادت می رسید چنین تاثیری را پیدا نمی کرد. یعنی شهادت او نیز فتح باب دیگری شد بس عمیق‌تر از حیات ظاهر او؛ بگونه‌ای که با زمینه‌سازی اولین حمله مستقیم ایران به اسرائیل(وعده صادق)، باعث شد که با کنارزدن پسماندهای ذهنی «تله تنش» در نیروهای تصمیم‌ساز کشور، هم اقتدار ملت و ارتش کشور ما در سطح بین‌الملل به ظهور و تثبیت برسد و هم تاریخ مقاومت در برابر اسرائیل به قبل و بعد آن ضربه اساسی تقسیم شود. آری او به معنای حقیقی کلمه «عاش سعیداً و مات سعیدا» گشت. این‌ شهید و یارانش از معدود انسان‌هایی هستند که نه تنها حیاتشان در راه خدا سپری شد که آن خط سیر را با شهادت خود در بالاترین مرحله حیات عندالرب تزیین و تقویت کرد و بالاتر، بعد مرگشان را هم خداوند با بالاترین تأثیر در راه تثبیت حق بکار گرفت. شهید حسین امان‌اللهی نیز با آن قد رشید و رعنایش، و لطافت و خوش‌رویی کلام و رفتارش گرمابخش محفل آن شب بود. به هرحال جلسه زیبائی بود. فرمانده شهید بعد از شکر و سپاس از تیم پزشکی و ابراز عدم رضایت بابت زحمتی که در آن موقع شب فراهم آمده بود با شور و حرارت بالایی سخن می گفت آنهم سخنانی کاملاً امیدبخش، دلگرم کننده و نشاط‌انگیز. ✍دکتر ابراهیمی @defae_moghadas2