بیاد شهید ابومهدی(محمدرضا زاهدی) سردار سپاه قدس چنان خودمانی حرف می زد و مطالب متنوع مطرح می شد که من با تعجب به مسئول هماهنگی آن ملاقات گفتم مگر ایشان نباید ملاحظه مسائل اطلاعاتی را بنمایند؟ گفتند ایشان تیم پزشکی را خودی حس می کند. از همراهی حضورش با نیروهای میدان می گفت بگونه‌ای که من احساس کردم نزد ایشان همراهی با یک سرباز جزء ، معادل ارتباطی که با افسران رده بالا هست اعتبار و اهمیت دارد! این نگرش حرفه‌ای انسان را مجذوب و کنجکاو می کرد که ایشان با چه فلسفه‌ای از پیکار و نبرد رشد کرده و بزرگ شده‌ است! در حالی که بعد احوالپرسی و دیده بوسی‌های اولیه با فاصله‌ از ما، در سمت مقابل رختخوابی که پهن بود نشسته و لحافی هم بر روی دوپایش بود و با روحیه و نشاط بالایی هم همه را مجذوب سخنان خود نموده بود متوجه شدم پای چپ خود را بیقرارانه مدام تکان می دهد. به شیوه تکانی که معمولاً انسان از سر درد و ناراحتی، ناچار به عضو خود می دهد! با این وجود در صورت و کلام وی چیزی از این ناراحتی دیده نمی شد. پرسیدم پایتون مشکلی دارد؟ گفت : در دوران دفاع مقدس ترکشی بر نخاع من نشسته که باعث شده اعصاب حرکتی پا آسیب ببیند و عضلات آن به تحلیل برود ، اما در مقابل اعصاب حسی پا به شدت تحریک شده و همیشه یک احساس سوزش و سرمای شدیدی در پای خود دارم بطوریکه حتی در گرمای شدید تابستان جنوب ایران نیز از جوراب های ضخیم استفاده می کنم. برای قابل تحمل شدن این مسأله، بچه‌های حزب‌الله برای من یک جوراب برقی هم گرفته بودند اما چون استفاده از آن راحت نبود و پا را اذیت می کرد کنار گذاشتم. قبل از اینکه بپرسم این درد دائم پا را چگونه تحمل می کنی؟ سوال را خواند و ادامه داد: هر موقع حس می کنم خیلی در فشارم به یاد می آورم جانباز محترمی را که از شدت درد پتو را گاز می گرفت تا صدای آه و دردش دیگری را معذب نکند؛ یا جانباز دیگری را که او نیز در شرایط بسیار دشوار و عذاب آوری به شکل خاصی درد و ناراحتی خود را پنهان می کرد و قورت می داد و می گفت برای خداست باید صبوری کرد! یعنی: « با تأسی به موارد بسیار دشوارتر سعی می کرد به درد خود آرامش ببخشد و به خدمت خود ادامه دهد» و عجیب بود که در زبان و سیمایش ذره‌ای از آن درد عیان نبود. تازه فهمیدم دلیل قرارگرفتن در آن فاصله برای گفتگو که بظاهر بر رختخواب استراحت خود بود و آن طرز نشستن و انداختن لحاف بر روی دو پا، چه بوده است! ابتدای امر فکر می کردم ما مزاحم خواب ایشان شده‌ایم و در دل می گفتم: این رختخواب ، با این گفته رابط که ایشان فرصت حضور کوتاهی در دمشق دارند همخوانی ندارد! و از طرفی نشاط بالای ایشان نیز فاقد هرگونه علائمی از خستگی و خواب‌آلودگی است؟ پس علت انتخاب رختخواب برای نشستن در مقابل ما چیست؟ ✍دکتر ابراهیمی @defae_moghadas2