❣
بیاد شهید ابومهدی(محمدرضا زاهدی) سردار سپاه قدس
من پیشینه این نوع عملکرد را در فرماندهی و مدیریت جنگ ، ابتدا از زبان ابوطالب در وصف عبدالمطلب، ، و سپس از زبان امام علی علیهالسّلام در وصف پیامبر خدا(ص) خوانده بودم که این دو بزرگوار خود پیشاپیش سپاه، سپر افسران جنگاور خود می شدند اما اینک شمهای از آن عملکرد را با شجاعت و قوت قلبی در مبارزه که قطعاً باید بر مبنای آگاهی و یقین برمبدا و معاد و مسیر حرکت شکل گرفته باشد در گفتار شخصیتی که پیش روی خود داشتم حس می کردم.
با وجود تجربه حضور در میدان جنگ، هاج و واج مانده بودم که در مقابل چه کسی نشستهام! هم از شیوه کار و هم از اینکه این شوق خدمت چگونه، تا به کی و تا به کجا در وجودش زبانه می کشد؟ آنهم در آن محیط بسیار کسل کننده و پر از نفوذی سوریه، و در همهمه یک جنگ ترکیبی بسیار پیچیده از نواحی مختلف و از طرف نیروهای مختلفی که پشتوانه اطلاعاتی و عملیاتی استکبار غرب را با تمام توان همراه خود دارند!
هرچه جلسه بیشتر پیش می رفت گیجتر می شدم .
ـ نمی دانم آیا تعجب ذهنی مرا متوجه شده بود یا نه؛ که سخن را به ذکر خاطراتی از شهدای پیشین چرخاند. از جمله از زمانی گفت که در عملیات کربلای پنج، سنگر فرماندهیاش در کنار سنگر فرماندهان شهید احمد کاظمی و حسین خرازی در زیر یک پل قرار گرفته بود و هر سه خسته و خواب آلود شده بودند و شهید کاظمی بیشتر، و آنگاه آمدن فرشتگان از آسمان همراه با نقشه عملیاتی در منظر شهید کاظمی، و بازخواست آنها از فرماندهان نسبت به چگونگی عبور دادن نیروها از محورهای عملیاتی که منجر به تعدادی کشته شده بود. و اینکه در این دنیا حتی کارهای خوب خدایی هم حساب و کتابی جدی دارد چه برسد به کارهای مباح و یا دنیایی.
تازه من متوجه شدم که ایشان یک سپاهی متعارف نبوده که در سیر زمان طولانی بعد از جنگ به آن جایگاه استراتژیک فرماندهی رسیده باشد بلکه در زمان عملیات کربلای پنج هم در رتبه آن سرداران شهید والامقام قرار داشته است.
جالب است که عاقبت نیز جایگاه ابدی خود را در کنار آن دو بزرگوار می یابد!
اخ فیالله!
واقعاً چقدر صمیمیاند این دوستان!
✍دکتر ابراهیمی
@defae_moghadas2
❣