❣
بیاد شهید ابومهدی (محمدرضا زاهدی) سردار سپاه قدس
ادامه 👇
🌹معمولاً رسم رایجی است که افراد در ملاقاتهای صمیمی خود با دوستان، از تجربهها و دستاوردهای خاص رشته کاری خود سخن بگویند و این اشتیاق به بیان موارد خاص، در بین کارگزاران ارشد و صاحب نام هر رشته چنان است که در موقع سخن برق از چشمانشان می درخشد؛ اما در این دیدار به رغم بیان بی انقطاع و پرشور شهید، هر چه منتظر ماندم تا شاهکاری از کارهای خود او را بشنوم، از دستاوردهای شکوهمند او در صحنه نبرد نامتقارن در سوریه و عراق و یا در دفاع هشت ساله بشنوم نشد. گویا در طول مدت خدمت، به رغم حضور جدی و ممتد پرجنب و جوش جهادی، خود را محو و کناره می دید که صرفاً چونان یک ناظر و راوی بیطرف و گذرا ، شاهد نقش آفرینیهای دیگران بوده است.
ادامه حضور خود در جبههها را هم بعد از شهادت سردار سلیمانی صرفاً از باب تکلیفی می دانست که برای کمک به جبهه حق احساس می کرد و نه نیاز درونی به فرماندهی در آن سطح و یا ضرورت سازمانی برای ادامه خدمت خود. یعنی بازهم در انجام خدمت «خود» را ملاحظه نکرده بود بلکه چشم به اعتلای محور مقاومت دوخته بود.
با آنکه این انتظار شنیدن (مطالب خاص عملکرد خود) برای من عمیق بود اما نمی خواستم وقت بیشتری را از او بگیرم، چرا که خود ما هم باید برای یک برنامه کاری روزانه سنگین دیگری آماده می شدیم.
این بود که این دیدار با حسرتی بسیار از کوتاهی فرصت به انتها رسید.
زمانی که در ماشین نشستیم قبل از حرکت، به گمانم شهید اماناللهی بود که از طرف ایشان انگشتر و تسبیحی را به رسم هدیه از جعبه انگشتریهای اهدایی بزرگ سردار سپهسالار شهدای مقاومت، شهید سلیمانی، تقدیم نمودند.
روحشان شاد.
✍دکتر ابراهیمی
@defae_moghadas2
❣