❣روز 22 بهمن 1357، در راهپمایی جلو شهربانی شیراز، نارنجک تفنگی مزدوران رژیم کنارش منفجر شد. از پشت سر تا پشت پا زخمی شده بود، اما زخم و آسیب مچ پایش بدتر بود. بعد از پیروزی انقلاب او را پیش بهترین و معتبرترین پزشک شیراز بردیم، بعد از معاینه و مشورت با اساتید دانشگاه گفت: به علت آسیبی که به استخوان مچ وارد شده، امکان درمان وجود ندارد و برای اینکه درد و سختی نکشد بهتر است پایش از مچ قطع شود! غلامرضا وقتی نظر پزشک را شنید گفت: من نمی خواهم پایم قطع شود، درد و رنج مرا به یاد خدا می اندازد! او را به تهران بردیم. در تهران هم پزشک بعد از معاینه گفت: این پا دیگر درمان ندارد، باید قطع شود تا عفونت نکند! به غلامرضا گفتم چاره ای جز قطع پایت نیست، رضایت بده که بیشتر درد نکشی! گفت: من برای خدا و در راه خدا قیام کردم و این پا را برای یاری دین خدا نیاز دارم، از جد امام خمینی می خواهم که پایم قطع نشود! پیش پزشک دیگری رفتیم. این پزشک که مشخص بود پزشکی متعهدو انقلابی است، پس از معاینه و دیدن تصاویر رادیولوژی گفت: پای ایشان فقط نیاز به ورزش دارد. مدتی در زمین ناهموار ورزش کند تا اندام های آسیب دیده پا ترمیم و بازسازی شود! یقیناً این موضوع با توسل و توکل غلامرضا پیش آمد. بعد از آن غلامرضا با کوهنوردی و دوچرخه سواری به مرور بهبود پیدا کرد. وقتی جنگ شروع شد، گفتم تو که پایت آسیب دیده دیگه نیاز به جبهه بیای، گفت لذت آن وقت است که تیر به قلب آدم بخورد! در عملیات ثامن الائمه تیری از پشت به قلبش نشست و به شهادت رسید. 🌹🌷🌹 هدیه به طلبه شهید غلامرضا زارعی صلوات،، شهدای فارس @defae_moghadas2