❣
شهیدی که بی اذن پدرش شهید نمیشد
راوی پدر شهید
پسرم میرفت جبهه و می آمد در چندین عملیات شرکت کرده بود خیلی عاشق شهادت بود او همیشه زیارت عاشورا ،توسل، کمیل می خواند و به امام حسین (ع)و اهل البیت توسل میکرد و با خدا مناجات میکرد و از خدا طلب شهادت داشت به من اسرار میکرد و خواهش داشت پیش خدا برایش دعا و طلب شهادت کنم . اما مهر پدر و فرزندی به من این اجازه را نمیداد که برای فرزندم دعای شهادت کنم همیشه دعایم این بود سالم از جبهه برگردد . یکی از روز های ایام که از جبهه مرخصی آمده بود یه گوشه از خانه سجاده نماز پهن کرده بود و سر سجاده خیلی بی تاب بود گریه و زاری می کرد انقدر گریه می کرد که من گمان کردم پسرم مشکلی دارد نمیتواند به ما بگوید. نشستم کنارش گفت پسرم چرا بی تابی اگه مشکلی داری به من یا مادرت بگو گفت پدر من هیچ مشکلی ندارم فقط از خدا آرزوی شهادت دارم درجبهه دوستانم کنارم شهید می شوند اما نمیدانم چرا توفیق شهادت نسیب من نمی شود از خدا میخواهم شهادت را نسیبم گرداند. پدرم از شما هم میخواهم برایم دعا کنید و از خدا برایم طلب شهادت کنید وقتی این حال و اشتیاق او را نسبت به شهادت مشاهده کردم بر سر سجاده ی نمازم برایش دعا کردم و از خدا خواستم پسرم را به آرزویش برساند و خدای مهربان دعایم را پذیرفت و سرنجام پسر عزیزم در آخرین سفرش به جبهه های حق علیه باطل درسال ۶۵ در عملیات کربلای ۵ با اثابت ترکش به سینه و پهلویش مانند مادرش حضرت فاطمه الزهرا(س) بشهادت رسید .
بسیجی شهید اسفندیارسلیمانی از شهدای استان کرمان شهرستان جیرفت.
@defae_moghadas2
❣