❣
«مادر شهید»
در میان ناملایمات و بیمهریهای بعضی از پرستاران بیمارستان زمزمه محبتی به گوش میرسید و مانند نسیم بهاری روح و روان ما را نوازش میکرد؛
این نسیم بهاری از جانب شکوفههای مهر و محبت مادر شهیدی والامقام از دیار امام رئوف علی ابن موسی الرضا (ع)بود!
شهریور ماه سال ۱۳۶۶ بود. به خاطر شکستگی مهرهای کمرم در بیمارستان امدادی شهید کامیاب مشهد بستری بودم؛
مادر شهیدی بنام مادر حسنزاده داوطلبانه و به صورت افتخاری در بیمارستان به مجروحین کمک میکرد؛
مادری مهربان و دلسوز که از هر کمکی به مجروحین دریغ نمیکرد و من هم از باران محبت این مادر شهید بی نصیب نبودم!
در آن روزها من به خاطر درازکش بودن نمی توانستم خودم غذایم را که مقدار کمی سوپ بود و آن را در یکی از قسمت های ظرف هایی که مخصوص سلف سرویس است ریخته بودند بخورم و باید غذایم را با کمک پرستاران می خوردم،
آنها هم سوپ را تندتند در دهانم میریختند و سریع از آنجا میرفتند و من در حسرت سیر شدن میماندم!
اما اگر شانس می آوردم موقع غذا خوردن آن مادر شهید به من می رسید او غذایم را به من می داد اما نه با عجله و سرسری بلکه با آرامش و محبت مادرانه!!
مانند مادری که غذای کودکش را با محبت به او می خوراند. او هم اینگونه به من غذا می داد و وقتی غذایم تمام می شد مادرانه میپرسید سیر شدی پسرم؟
و من که بیشتر گرسنه محبت مادرانهاش بودم میگفتم نه مادر و او باز با محبت میرفت و ظرف سوپ دیگری برایم میگرفت و باز با همان محبت به من میداد و با ناز و نوازشِ من از کنارم میرفت.
اگر آن مادر شهید نبود حتی میلههای پلاتینی را که برای قرار دادن در کنار ستون مهرهای کمرم با مکافات و سختی پیدا کرده بودم در اتاق عمل به مریض دیگری داده بودند!
من و همه مجروحین دور از مادر در آنجا تا ابد مدیون محبتهای مادرانه آن مادر شهید هستیم.
در موقع مرخص شدن برای تشکر از مادر شهید به سراغش رفتم و نام فرزند شهیدش را پرسیدیم. گفت: مادر شهید کریم حیدری پانزده ساله از مشهد است؛
متولد اول فروردین ماه سال ۱۳۴۷
شهادت نهم مردادماه سال ۱۳۶۲
مزار مطهر این شهید در گلزار شهدای منزل آباد قطعه یک ردیف دوازه شماره هفت قرار دارد،
تا ابد مدیون محبت مادرانه آن مادر شهید هستم و آرزو میکنم و از خدا میخواهم که در بهشت برین همنشین بانوی دوعالم حضرت صدیقه طاهره گردد.
✍حسن تقیزاده بهبهانی
@defae_moghadas2
❣