❣یکی از فرمانده گروهان های، گردان امام حسین لشکر فجر بود. چند ماه بود که نامزد کرده بود. اردیبهشت سال 65 بود. پنجشنبه مراسم عروسی اش بود. سه شنبه عصر در دفتر گردان در پادگان شهید دستغیب اهواز، یک تشت حنا آماده کردیم و با بچه ها برایش مراسم حنابندان گرفتیم و دست و پایش را حنا گذاشتیم. صبح وسایلش را جمع کرد و به ترمینال رفت تا به شیراز برگردد و به مراسم عروسی اش برسد.
در ترمینال بود که خبر آوردند دشمن به مرزها حمله کرده است، لشکر فجر هم باید خودش را به بجلیه می رساند و مقابل دشمن می ایستاد.
امرالله تا شنید، از پای اتوبوس به گردان برگشت و با بچه ها به منطقه اعزام شد.
در هنگام عملیات مجروح شد. او را با دو نفر از بچه ها به عقب فرستادیم، اما آن دو نفر اسیر شدند، امرالله هم در روزی که قرار بود عروسی اش باشد، با دست و پای حنا بسته شهید شد و پیکرش در منطقه جا ماند...
@defae_moghadas2
❣