🌹 پسرم ساسان خیلی و همه بود. از مظلومان و فقرا دستگیری می کرد. ساسان شهید شده و ما برای مراسم به مسجد محل رفتیم. جمعیت زیادی می آمدند و می رفتند و خیلی شلوغ بود. در این میان پیرمردی با لباس هایی تقریبا ژولیده حضور داشت و از ته دل گریه می کرد. روز دوم و سوم، صبح و بعد ازظهر هم همین پیرمرد آمد و همانطور گریه می کرد. در پایان مراسم رفتم و به او گفتم پدر جان، من شما را نمی شناسم. آیا پسرم به شما بدهی یا دین دیگری نداشت؟ پیرمرد گفت : نه آقا. پسر شما یک شب مرا از دست چند شخص و نجات داد که می خواستند هم پولم را ببرند و هم وسایلم را. پسر شما با شهامت نجاتم داد. تازه پس از آن هروقت می توانست به من کمک می کرد و می دانست و بی درآمد هستم. امیدوارم بهشت جایش باشد. ✍ : پدر شهید 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•   شادےروح شهدا اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مـحفـل شـ‌هـیدان چه زیباست با شهیدان رفاقت زیباتر @defae_moghadas2