🍂
◾️ لبخند
بار نخست که با او آشنا شدم، آغاز ورودم به عملیات بدر بود. پیش از آن فقط چیزهایی در وصفش شنیده بودم؛ اما شنیدن کی بود مانند دیدن.» در قایق نشسته بودم و به سرعت از آبراه های هور عبور می کردم که او را در قایق فرماندهی دیدم.
آن روز عصبانی بودم و حال خوشی نداشتم. وقتی به او رسیدم، با لبخند ملیحی به من خوش آمد گفت و با این برخورد پرجذبه، بذر محبت و صمیمیت را در زمین دلم پاشید:
چو خوش صید دلم کردی
بنازم چشم مستت را
که کس مرغان و حشی را
از این خوش تر نمی گیرد
راوی: ابوابرار
#سردار_دقایقی
@defae_moghadas2
❣