🔸 کتاب "اسماعیل مادرم شد" خاطرات حاج خانم فرجوانی ..... زمانی که اسماعیل کلاس پنجم ابتدایی بود، متوجه تغییر در رفتار و نظم در رفت و آمدش به خانه شدم. چون درگیر سروسامان دادن کارهای ناهید و اکبر آقا بودم، علت آن را به طور جدی پیگیری نکردم. بالأخره کلاس پنجم را تمام کرد و باید او را در کلاس بالاتر ثبت نام می کردم. آن زمان، یک مدرسه نمونه مردمی تأسیس کرده بودند که دختر و پسر با هم و در یک جا درس می خواندند. اسماعیل را برای اول راهنمایی، وندا را برای اول ابتدایی در همان مدرسة مختلط ثبت نام کردم، تا کنار هم باشند و با هم بروند و برگردند. روز اول که اسماعیل به مدرسه رفت و متوجه شد که آن مدرسه مختلط است، خیلی ناراحت شد و وقتی به خانه برگشت، گفت: «مامان! خیلی اشتباه کردی ... نباید نه ندا را اینجا ثبت نام می کردی و نه مرا! ...» .. جهت تهیه کتاب با برادر کفایی هماهنگ فرمایید / قیمت 16 هزار تومان (0935 932 7356) خیابان ادهم، نبش امام