حماسه جنوب،شهدا🚩
‍ 🌺🍃 علی رضا در سخت ترین شرایط جنگی شروع به شوخی می کرد و سعی می کرد با خنداندن بچه ها مانع از مایوس شدن و کپ کردن آنها شود. عبادات شبانه اش معروف بود و همه اورا به عرفان و عبادات روزانه و بخصوص شبانه اش می شناختند. نمازهای شبش را پشت خاکریز خودی ودر منطقه کاملا خطر بین دو طرف شروع می کرد و با شروع نماز بر حالات عرفانی اش اضافه می شد و در رکعت های بعدی خود را به دشمن نزدیکتر می کرد. این حرکات او باعث ترس نیروهای خودی می شد و سعی می کردند مانع از انجام آن شوند .و به او می گفتند نمازت را در حفاظ خاکریز بخوان و پشت خاکریز نرو . ولی او دوست داشت تا آنجا که ممکن است نماز خود را با اخلاص و خطر پذیری بیشتر بخواند و به این شکل صاف تر و بی ریاتر با خدا صحبت کند. انجام این حرکات و توسل و یقینی که به دستورات قرآنی پیدا کرده بود باعث شده بود که نه تنها درتاریکی شب به شناسایی دشمن می رفت بلکه در روشنایی روز هم به جلو می رفت وقتی از او سوال می کردند چطوری جلوی دشمن می روی و آنها ترا نمی بینند ؟ بعد از اصرار فراوان بچه ها گفت : من آیه شریفه وجعلنا را می خوانم بدون اینکه دیده شوم جلو می روم. او موقع شوخی بسیار شوخ و بذله گو بود و سر بسر بچه ها می گذاشت . آب سر بجه ها می ریخت و غیره . وقتی موقع کار می شد یک فرد مقرراتی و بسیار سخت گیر می شد و اگر کسی خارج از وظایفش عمل می کرد با او برخورد می کرد و می گفت وقت کار است و هرچیزی وقت خود را دارد. هیچ علاقه ای به اینکه خود را مطرح کند نداشت راوی : عبدالرضا صابونی @defae_moghadas2 🌺🍃