❣
🔻 دلنوشتهای برای دوست شهیدم
هر چند وقت یکبار بساط یه جلسه میدانی به پا میکردیم.
معمولا بعد از نماز مغرب و عشا با هم از مسجد بیرون آمده و بر روی جداول سیمانی میدان نزدیک مسجد می نشستیم و باب گفتگو آغاز میکردیم.
یه روز بهش گفتم
حاجی دقت کردی ؟
هیچ مون بهم نمیخوره!
تو صبوری و من عجول
تو ساکتی و من حراف
تو اهل احتیاطی و من اهل جسارت
تو اهل مدارایی و من ناسازگار
تو اهل برنامه ای و من یهویی
تو خندانی و من عبوس
تو با حیایی و من دریده
تو خود خوری میکنی من بروز میدم
تو حال عبادت داری من ندارم
تو کندی و من چابک و تیز
تو خوشگلی و من بی نصیب
تو اهل خیری و من شر
اینقدر تو و من را برایش ردیف کردم تا خودمون خنده مون گرفت
آخرش بهش گفتم
دقت کردی
سی و دو سال هست که با همیم !!
گفت چیه ؟
دل ت رو زدم؟
قصد جدایی داری؟😁
گفتم نه، برام سوال شده
واقعا میخوام جواب ش رو بدونم.
یه مکثی توام با لبخند های خاص خودش کرد
و گفت
چون دوستی مون خدایی است
در یه جایی این دوستی شکل پیدا کرد که همه چی بوی خدا را داشت
بعد از اون آلوده به منیت نشد
هنوز هم با دیدن هم
به یاد خدا می افتیم
خدای جبهه 😭
خواستم بگم
این راز و رمز با هم بودن من و شماست
همدیکه رو گم نکنیم
مگر اینکه دل تون را زده باشم😁
#شهید مقاومت، حاج سعید سیاح طاهری
#حاج کاظم فرامرزی
@defae_moghadas2
❣