امروز طارق سی ساله شده است! و سی هزارسال تنهایی و بغض که در یک لحظه چشم بستن؛ هجوم می آورد بر جان آدمی! چقدر خیابان در چقدر باران در چقدر غربت را باید با پای خیال پرسه بزنم تا برسم به نشانی آن جایی که او مثل قناری از قفس تن پر کشید!؟ و من قفس در دست و زنجیر زنگار بسته در پای چقدر چهچهه ی بی کسی سر بدهم به امید جوابی!؟ با این غزل به ملک سلیمان رسیده ام این مرد خسته همسفر باد می شود ای ابروان وحشی تو لشکر مغول پس کی دل خراب من آباد می شود؟ @defae_moghadas2 🍂