❣ هوالحی القیوم *اینه وصف جمال* علیرضا جعفرزاده فرمانده گردان حضرت رسول (ص ) بارها در کنکور شرکت کرد و در دانشگاههای مختلف از جمله دانشگاه ارومیه قبول شد ولی می گفت: "دوست دارم در اهواز قبول شوم تا مسافت زیاد باعث جدایی من از جبهه نشود ، اما در سال ۶۵ همزمان در رشته مهندسی برق دانشگاه چمران و همچنین ورودی مهندسی نفت پذیرفته شده بود ، وقتی فرمهای پذیرش را در دانشکده نفت پر می کرد دوستی به او تبریک گفت : واو در پاسخش گفت ؛:"تا صدای یک گلوله در جبهه به گوش می رسد جبهه را ترک نخواهم کرد" سال ۶۶ به اصرار پدر ودوستانش با بیش از ۲۰ بار خواستگاری رفتن و قبول شرایط علیرضا توسط خانواده ای متدین با مهریه ۱۵۰ هزار تومان و ۱۴ شاخه نبات و یک جلد کلام الله مجید در شب نیمه شعبان سال ۱۳۶۶ سرسفره عقد نشست و فردای آن روز راهی میادین نبرد شد و در شب ۱۹ رمضان همان سال در حال وضو گرفتن، ترکشی به گلو و قلب علی رضا اصابت کرد و کهکشانها از ما دور شد. و رزمندگان گردان حضرت رسول (ص) که متشکل از رزمندگان شهر ایذه و باغملک بودند را در فراق خود نشاند همان که در سالیان مختلف در قالب فرماندهی وجانشین گردانهای ایثار و جعفر طیار ،- امیرالمومنین - صف و گردان سلمان، لشکر ۷ حماسه ها آفرید و هم اکنون بعد از سی واندی سال بیاد او، گهر اشک به پهنای صورت می ریزند بعد از این روی ، من و آینه وصف جمال که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند برشی از کتاب رد پای پرواز - نوشته سرهنگ پاسدار عیسی خلیلی @defae_moghadas2