❣ 🔻 خاطره ای از دیدار با صیاد دلها در سالهای آغازین دهه ی ۷۰ ، روزی جناب" عمیره" تماس گرفتند و گفتند که وقت ملاقات و برنامه شامی از صیادشیرازی گرفته اند تا چند تن از بسیجیان، گفتگوی خودمانی داشته باشیم! آن دوران ، دوران پس از جنگ بود و محدودیت های سیاسی و فرهنگی علیه نیروهای ارزشی و مشکلات سوء مدیریت در اهواز و... شهید صیادشیرازی آن زمان ستاد کل بود و نماینده رهبری! بنده و آقایان عمیره ، سیدفریدموسوی و سیدباقر طبق قرار درب باشگاه افسران (جنب بیمارستان ابوذر و سپاه ششم) حاضر شدیم! دژبان از مراجعه ممانعت کرد وگفت: الان همایش افسران ارشد است و غیر نظامی‌ها در این جلسه حق ورود ندارد و.‌‌‌‌.‌. در این گیر و دار صدایی از فضای سبز نیمه تاریک شنیده شد! شهید صیاد بود که تجدید وضو می کرد، ما را فراخواند! چفیه دور گردن داشت و بوی "عطر تیروز"! ما را تحویل مسئول تشریفات سپرد و گفت: " برادران بسیجی، میهمانان ویژه بنده هستند، رهنمایی بفرمائید"! سالن مملو از افسران ارشد ارتش، ژاندارمری و .... بود. برسر میز مخصوص شهید حاضر شدیم. تیمسار خمسه ای فرمانده ناحیه انتظامی آن موقع هم کنار ما حضور داشت. پس از دقایقی صیاد آمد و به گرمی با ما خوش و بش کرد! قرار ما طرح مشکلات و گلایه ها بود. از فضای سیاسی و فرهنگی آن موقع، از مشکلات و محدویت و ناملایمات بر بسیجیان و نیروهای ارزشی ... شهید از ما خواست تا به دلیل ضیق وقت در خلال صرف شام صحبت کنیم! " علی" با اشاره ایشان را به حضور تیمسار خمسه ای متوجه کرد و اکراه از این حضور ، شهید صیاد هم با جدیت گفت: "راحت باشید، تیمسار در چنین مواقعی، گوش ندارد!!" (با چنین مضمونی) دوستان یکی پس از دیگری از دردها گفتند و از نامهربانی ها... از سوء مدیریت ها... از تضعیف ارزشها .‌‌.. و .‌‌.. شهید صیاد با حوصله و دقت به سخنان ما گوش داد و در جمع بندی پایانی فرمودند: " آنچه فرمودید، مواردی را آگاهم و برخی هم مطلع نبودم.... اگر انتظار پیگیری از من دارید، بنده صراحتا می گویم، نظامی هستم و حق دخالت در امور اجرایی مسئولین استانی و کشوری ندارم اما بعنوان نماینده " آقا" قول می دهم در اولین دیدار با ایشان موارد را مطرح کنم... به مسئولینی که تخلف و تخطی می کنند مستقیما تذکر دهید و ایشان را امر به معروف و نهی از منکر کنید و اگر نپذیرفتند جلویشان همه فریاد بکشید... حتی در نماز جمعه و .‌‌.. (دوستی از برخوردهای قهری و بگیر و ببندهای احتمالی مسولین گفت) ایشان در ادامه از حضور یکایک ما در عملیات کربلای ۵ پرسش کرد و سپس فرمودند: چگونه از جان خود گذشتید و برای تکه تکه شدن به شلمچه پاگذاشتید و دیده اید آن همه صحنه ها را و امروز از یکی دو مسئول فرضا خاطی ابا دارید؟! جلوی مسئول به جرات بایستید که اگر او سالم است شما را قانع و توجیه خواهد کرد و اگر خاطی است بدانید که عقب می نشیند یا در صدد تطمیع شما برخواهد آمد ... در تذکر به مسولین محکم باشید و... " خداوکیلی آن شب، روح بسیجی دوباره در من زنده شد! اما گفتن حق و ایستادگی در برابر منکر ، سخت است و پرهزینه !! شاید سخت تر از " کربلای۵. خداوند به همه ما توفیق احیای امر به معروف ونهی از منکر را عنایت بفرمائید! @defae_moghadas2 🌹