🍂 در آن شب، نه من و نه هیچکس دیگر معنی صحبتهایش را نفهمیدیم. تا اینکه همانطور گفته بود، در ساعت دو شب، در حالی که با لباسهای خیس از خاکریز بالا میرفتیم و از سرما به شدت میلرزیدیم از کنار پیکرش عبور کردیم.
جالب اینکه بعداً که جریان شهادت حاجی رو شنیدیم، متوجه شدیم موقع عبور از خاکریز، همانجا مورد اصابت قرار می گیرد و به شهادت میرسد و پیکرش را بر بلندای خاکریز قرار می دهند تا پیکرش اسیر جزر و مد آب نشود،
..و به یقین روح بلندش در آن لحظات، از جایگاهی رفیع، شاد و خندان، ناظر بر عملکرد ما بوده است.
#پایان
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍂