همونجا که افتاده بودم، دیدم اخویم، حاج احمد غلامپور که فرمانده قرارگاه بود از کنار پیکرم رد شد و لحظه‌‌ای ایستاد و نیم نگاهی بهم انداخت. خدا خدا می کردم احساس برادریش گل نکنه و از عملیات و فرماندهی‌ش بمونه. که دیدم شکر خدا تو میدون نبرد محکم تر از اینهاست💪 و خدا رو شکر کرد و به ادامه فرماندهی‌ش تو عملیات همت گماشت. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1