🔻سه دقیقه در قیامت 3⃣4⃣ تجربه ای نزدیک به مرگ 🔅پرسش و پاسخ پس از چاپ اول اين كتاب، تماس‌های بی‌شماری داشتيم. از سوی افرادی كه با خواندن اين كتاب، متحول شده و برای عرض تشكر تماس ميگرفتند، فردی كه پس از خواندن اين كتاب متحول شد و دهها ميليون تومان را به بيت المال برگرداند، تا جوانی كه كارهای زشت گذشته‌اش را ترك كرد و با پدر و مادرش آشتی نمود. اما كسانی هم بودند که انتقاداتی نسبت به موضوعات مطرح شده در اين كتاب داشتند. در اين زمينه، يكی از علما كه در زمينه معاد، مطالعات وسيعی داشتند، اين كتاب را در ميان اهالی مسجد خودشان توزيع كردند و هر شب يك بخش كتاب را به جای سخنرانی قرائت كردند. سپس برای جوانان، جلسات پرسش و پاسخ برقرار نمودند. ما نيز اين سؤالات مردمی را در جلسات ايشان مطرح كرده و پاسخ ايشان و يا برخی ديگر از علما را در اين قسمت مكتوب نموديم. اميدواريم راهگشا باشد. سؤال ۱: آيا ممكن است كسی به خاطر يك تهمت، مجبور شود يك حسينيه يا خيرات فراوانی كه برايش بسيار زحمت كشيده را از دست بدهد؟ همان طور كه در متن كتاب آمده، حرمت مؤمن از كعبه بالاتر است. برخی تهمت‌ها با آبروی يك انسان بازی می‌كند و نتيجه زحمات چند ساله انسان را يكباره نابود ميكند. به قول برخی‌ها، زخم شمشير خوب ميشود اما زخم زبان ... در كتب اخلاقی، مانند معراج السعاده و سياحت غرب و... اشاره شده كه برخی افراد، به خاطر يك قضاوت نابجا و يا يك تهمت، عذابهای برزخی فراوانی را متحمل شدند. اين عذابها به خاطر عظمت گناهی است كه مرتكب شده‌اند. وقتی از راوی اين كتاب سؤال شد، ايشان گفتند كه تهمت اين شخص با آبروی من بازی كرد و نگاه برخی افراد و اهالی مسجد را به من تغيير داد. برای همين است كه به جبران اين گناه بزرگ، چنين خسارتی را متحمل می‌شود. سؤال ۲: آيا ممكن است انسانی در مدت سه دقيقه، اين همه مطالب مختلف مشاهده كرده باشد؟ فكر می‌كنم در كتاب هم اشاره شده كه وقتی روح از بدن خارج ميشود ،ديگر بحث زمان و مكان مطرح نيست. چه يك ثانيه و چه ده هزار سال! يادم هست خاطرات تجربه نزديك به مرگ يك خانم را ميخواندم كه بسيار ماجرای طولانی و زيبايی داشت و جالب اينكه كمتر از ده ثانيه قلب او متوقف شده بود! شايد يكی از دلايلی كه در سوره معارج، در مورد روز قيامت گفته ميشود كه معادل پنجاه هزار سال (اين دنياست) به همين دليل است. زمان در آن سوی هستی با آنچه ما احساس می‌كنيم كاملاً متفاوت است. اين را برخی از افراد در خواب و رويا متوجه ميشوند. سؤال ۳: چطور است بيشتر افرادی كه تجربه نزديك به مرگ داشته‌اند ،فقط از عشق و پاكی و نور الهی حرف ميزنند، اما ايشان از بررسی اعمال می‌گويد؟ تفاوتی كه ايشان با تمام كسانی كه تجربه نزديك به مرگ داشتند، در بررسی اعمال است. ايشان از دالان نور و... خبری ندارد. ايشان ميگويد كه احتمالاً قرار به بازگشت من نبوده. برای همين است كه حسابرسی اعمال را مشاهده كردم. شايد هم خدا ميخواسته توسط ايشان تلنگری به ما بزند. اما تشابهی كه در ميان تمام اين افراد است، اين بوده كه بعد از بازگشت ،فوق العاده انسانهای با محبتی شده و در راه رضای خداوند، خالصانه عمل می‌كنند. اين عشق الهی در كارهای تمام اين افراد ديده ميشود. نگارنده كتاب می‌گفت: چند روز در محل كار ايشان حضور داشتم . هركسی هر كاری داشت به ايشان مراجعه ميكرد و او در راه انداختن كار مراجعين، خيلی تلاش می‌كرد. سربازها و كاركنان اداره، خالصانه او را دوست دارند، چون او هم خالصانه برای همه فعاليت می‌كند. وقتی از او در مورد علت اين همه تلاش سؤال كردم گفت: ما يك فرصت كوتاه داريم تا برای رضای خدا به بندگانش خدمت كنيم. شبيه اين جمله را در خاطرات بيشتر تجربه كنندگان مرگ شنيده‌ايم . آنها انسانهايی می‌شوند كه عشق به كار برای رضای خدا در تمام افعال آنها ديده ميشود . البته در خاطرات ايشان هم هست كه وقتی كاری عاشقانه و خالصانه برای خدا باشد ارزش مند است. همراه باشید https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1