❣
زیارت دوم را هم بخوان
گفتم دقت کنید، مثل این که امروز قراره خبری بشه.
وسط میدان مین بودیم.
گفتم بچه ها مواظب باشید.
ناگهان یکی از بچه ها فریاد زد: «شهید!» از فریاد او، همه ترسیدیم. بعد از بیرون آوردن پیکر، شهید هیچ مدرکی نداشت و یک پایش هم نبود.
گفتم: «بچه ها نذری بکنیم، هر کجا پلاک پیدا شد، یک زیارت عاشورا بخوانیم.»
یکی از بچه ها گفت: «یکی هم برای پایش» یکی دیگر از بچه ها هم به شوخی گفت: «شانس آوردیم فقط یک پا و یک پلاکش نیست، و گرنه دو سه روز باید اینجا اتراق می کردیم.»
چند دقیقه بعد، پا و پوتین که از مچ قطع شده بود ،پیدا شد. زیارت را خواندیم. غروب برگشتیم مقر، اما پلاک پیدا نشد. همان کسی که شوخی می کرد، آمد و گفت:
«زیارت عاشورای دوم را بخوان!
هویت شهید روی زبونه پوتین نوشته شده.»
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣