گاهے سرت را پایین گرفته‌اے. گلایه مےکنے. قهر مےکنے. دلت را حصار مےبندِے! فکر مےکنے همه راه‌ها بسته‌اند. ندایے مےرسد... به سویم بیا تا درها را برایت باز کنم به سویش مےروے... هیچ در بسته‌اے نمےبینے سرت را پایین گرفته‌بودے لطف و مهر خدایت را ندیده بودے... فاصله‌ے‌ تو تا خدا تنها به اندازه‌ے بلند کردن سر است. سرت را رو به آسمان بگیر...