روی تخت دراز میکشم:
خدا را شکر، روز خوبی بود
خیلی حس خوبی دارم وقتایی که بهم احترام میذارن آدما ..
دلم در آن میان نهیب میزند:
مگر آنها از اخلاقت توی خونه خبر دارن؟
حضور قلبت توی نماز رو چطور؟
وقتایی که به جای کار مفید تلف میکنی چی؟
توجیه میخواهد قد علم کند، اما نمیگذارم.
واقعا اگر پرده پوشی خدا نبود ،شاید خانوادهام هم به من محبتّی نداشتند..
صدای مولای متقیان را از میان قلبم میشنوم که می گویند:هشدار! هشدار! به خدا سوگند! خداوند چنان پرده پوشی کرده که می پنداری تو را بخشیده است.
حکمت ۳۰
نهجالبلاغه❤️