سال آخر دبیرستان ڪه با احمد همڪلاسی بودم قرار شد دختر خانم ها را بیاورند و ڪلاس‌ها را به صورت مشترڪ برگزار ڪنند. وضع ظاهری‌شون خوب نبود. ما به این مسأله اعتراض ڪردیم. البته خیلی از بچه‌های ڪلاس هم بدشان نمی‌اومد! احمد خیلی جدّی و محڪم به معلم ریاضی ڪه این ڪار را ڪرده بود، اعتراض ڪرد و گفت:« بچه‌های مردم به گناه می‌افتند...» معلم ریاضی هم رفته بود دفتر و گفته بود:« اگر رحیمی توی ڪلاس باشه من دیگه درس نمیدم.! » خلاصه قرار شد احمد این درس را غیرحضوری بخونه. اینقدر پشتڪار داشت ڪه همون سال در رشته پزشڪی دانشگاه تهران با رتبه عالی پذیرفته شد... دکتر شهید... شهیدسیداحمدرحیمی🌾 ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ. 🌸🍃goin--->(@fadaierahba_r)🌸🍃