روستای زلزلهزده ای که به همت جوانان جایزه معماری گرفت
🔹زمین لرزید. حدود هشت ریشتر. همه دیوارها و پنجرهها و قابها و زندگیها در یک لحظه، خاک شد. فقط آوار بود و صدای کشدار زجه زنهایی با صورتهای خراشیده که تمام سال ۱۳۵۷ را پُر کرده بود و دیگر زندگی نداشتند...
🔹روستای اصفهک، در سی و پنج کیلومتری شهر طبس بود و هنوز هم هست. یک روستای خشتی هزار ساله وسط دامن کویر که زلزلهای سنگین، خانههای قدیمی و سنتیاش را در هم کوبید و جز آوارهایی در هم تنیده و دستههای خونین جنازه، چیزی از آن، روی دست زنده ماندههایش باقی نگذاشت.
🔹اهالی غمزده و عزادار اصفهک کجا باید میرفتند؟ عزیزهایشان را توی زمین خاک کرده بودند و خودشان روی خاکهای سرد، از سر ناامیدی، دست روی دست میکوبیدند و آه حسرت میکشیدند. دنیا از همان جا که نشسته بودند برایشان تمام شده بود. در خاطره هیچکس نبودند و روزهایشان میگذشت. یک روز. دو روز. یک هفته. اما تا کِی باید خاکنشین میماندند؟
🔸️گزارش کامل را
اینجا بخوانید
@Fars_Zendegi