بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آسمان را مچاله کرد و گریست یاد ِمنظومه ی جوان افتاد اشک هایش شهاب شد غلطید و در آن سمت کهکشان افتاد @hosenih رو به تسبیح آفتاب نشست دانه دانه غروب را نخ کرد تو مگر تشنه نیستی پسرم؟ لب بزن، آتش از دهان افتاد @hosenih شرح بازوی پُر توانت را ماجرای برادرانت را خواندم از چشم خواهرت وقتی که نگاهم به کاروان افتاد @hosenih مثل بادی که خون چکان بوزد به تماشا گذاشتی خود را قسمتی از تو فاش شد اما پرده ای هم در این میان افتاد @hosenih چله ی غیرتی رها شد و تیر مملو از میلِ برنگشتن بود نور، پاشید و ماه در قابِ، تیره ی آب خون چکان افتاد @hosenih مرگ از ارتفاع چشمانت، سرنگون شد نفس زنان در باد خاک، دندان به لب گرفت اما پیکر تو در آسمان افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih