حرف بی‌حساب| جواد موگویی
@javadmogoei
عینک دودی... محکوم به ذلت‌‌‌ روزهای جنگی-۲۸ جمعه۱۴۰۳/۱۲/۳ رفتیم بغداد. و از آنجا به بیروت. گروه: سعید پروینی و شفیعی(تهیه‌کننده) هادی مقدم‌دوست، تقیانی‌پور و لیلی عاج (کارگردان) و من. در پرواز، مجروحان پیجری هستند. با زن‌وبچه. دو چشم کامل رفته! انگشتان یک‌دستش هم. نامش سید محمد است. همسرش بچه بغل کنارش. کودک ۲ساله هم جای ترکش‌ها زیر چشم چپ. سید تسبیح به دست و ذکر به لب. گاه با همسر پچ پچ می‌کند و خنده‌های ریز درگوشی. شبیه دوران نامزدی! آن‌طرف‌تر، دختری ۳ساله یکهو جیغ می‌زند. با عینک دودیِ دسته صورتی. ای وای! او هم دوچشم نابیناست. بی‌شرف‌ها، بمب‌ها را وسط زن و بچه‌ها منفجر کردند. ساعت ۷ رسیدیم بیروت. فرودگاه هیچ‌خبری از تشییع یکشنبه نیست. حتی یک عکس! گویی اینجا خاک لبنان نیست! به شهادت تاریخ، خاک لبنان مدیون دو تن است: امام‌موسی صدر و سید. امام‌صدر پایه‌گذار جنبش مسلحانه علیه اسراییل بود‌. هسته‌های مقاومت «جنبش‌امل» بود که ۱۹۸۲ به پیشروی اسراییل توقف داد. و بعد ح‌زب‌‌الله و سید که سال۲۰۰۰، پس از ۲۲سال لبنان را آزاد کردند. مدافعان وطن را با هر تفکر و لباسی باید بالای سر جا داد‌. ملتی که قدردان مدافعانش نباشد، محکوم است به تحقیر و ذلت... @javadmogoei