نیروهای نظامی گفتهاند اگر جدیداً منزلتان را به اتباع مشکوک یا شرکتی، چیزی، اجاره داده یا فروختهاید اطلاع بدهید. ما که منزل دوم نداشتیم اما مامان کلی فکر کرد و یادش آمد یکی از اقوام، خانهی بزرگی داشته و به یک شرکت تهیهی داروهای گیاهی فروخته. گفت باید به اطلاعات خبر بدهیم. ما معتقد بودیم این مورد اصلاً مشکوک نیست و مردم را از گیاهخوردن و پولدرآوردن میاندازیم ولی شمّ پلیسی مامان میگفت این چه داروی گیاهیایه که بو نداره؟ اگه شرکت داروی گیاهی بود تا حالا عطر و بوش کل محلهشون رو پر کرده و صدای همسایهها رو درآوردهبود.
خلاصه! خودش دستبهکار شد و این مورد مشکوک را گزارش داد. میدانید که یکی از ویژگیهای بارز مادر ایرانی، ولنکنبودن است. مادر ما هم ول نکرد و هرچه لینک پیامک پیگیری را که بعداز تماس با پلیس میآید فشرد چیزی عایدش نشد. باز هم ول نکرد و زنگ زد به پلیس و پیگیر ماجرا شد. پلیس تشکر کرد و گفت: «حدستون درست بوده. شرکت تهیهی داروی گیاهی نبوده، ماینر داشتن و رمزارز استخراج میکردن.»
اگر فکر میکنید پیگیریهای مامان تمام شد سخت در اشتباهید. یکی از پسرهای فامیل را که در آن شعبهی آگاهی سرباز است گیرآورد و ریزجزییات را از او پرسید و فهمید ماینریها! یک زن و شوهر بودهاند که شوهره فرار کرده و زنه دستگیر شده. پلیسها که رفتهاند اورژانس آمده تا به تلفات این عملیات رسیدگی کند. شاید بپرسید: «استخراج رمزارز تَلِ چه فاتی دارد؟» که درست میگویید. چندتا از خانمهای همسایه فکر کردهاند در خانهی کذا پهپاد میساختند و از ترس، غش کردند و اورژانس بهخاطر آنها در صحنه حاضر شده.
https://eitaa.com/mahbubeman