دوران امر بین تمسک به عام یا استصحاب حکم مخصص - 14 (از دیدگاه آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی) * محققین محترم می‌توانند از طریق لینک‌های زیر به بخش‌های پیشین این مقاله دسترسی داشته باشند: 1️⃣ https://t.me/mfeqhi/309 2️⃣ https://t.me/mfeqhi/320 3️⃣ https://t.me/mfeqhi/328 4️⃣ https://t.me/mfeqhi/343 5️⃣ https://t.me/mfeqhi/348 6️⃣ https://t.me/mfeqhi/350 7️⃣ https://t.me/mfeqhi/359 8️⃣ https://t.me/mfeqhi/363 9️⃣ https://t.me/mfeqhi/373 🔟 https://t.me/mfeqhi/406 1️⃣1️⃣ https://t.me/mfeqhi/414 1️⃣2️⃣ https://t.me/mfeqhi/425 1️⃣3️⃣https://t.me/mfeqhi/435 👈 توجه: ▪️همچنین دسترسی به بخش‌های فوق از طریق هشتگ امکان پذیر است. ** ادامه بحث:👇👇👇 تطبیقات فقهی مسأله 1. فوریت خیار غبن در مسأله خيار غبن بين محقق كركي و ديگران اختلاف است كه آيا خيار غبن، فوري است؛ يعني پس از آن كه مغبون، متوجه غبن شد، اگر به معامله راضي نبود بايد فوراً اعمال خيار كند يا پس از چند روز هم اگر قبلاً امضا نكرده، مي‏تواند معامله را به هم بزند. اختلاف در اين است كه آيا استصحاب بقای خيار كنيم - اگر استصحاب را در شبهات حكميه جاري بدانيم - و بگوييم: در اولين زماني كه به غبن عالم شد معامله، لازم نبود، اكنون نيز لازم نيست، يا به دليل اجتهادي «اوفوا بالعقود» تمسک كنيم و بگوييم برخي از افراد در اول زمان علم به غبن از تحت عام خارج می‌شوند ولي نسبت به زمان بعد چون دليل بر خروج نداريم به عموم «اوفوا بالعقود» تمسک كرده، به لزوم عقد و فوري بودن خيار غبن حکم مي‏كنيم. مرحوم شيخ انصاري بر این باور است که در «اوفوا بالعقود» زمان مفرّد است؛ بنابراین اگر يک فرد از آنها به وسيله دليل خارج شد، زمان‌هاي ديگر محفوظ است و بايد به عام تمسک كرد؛ همان‌طور كه اگر عقدي خارج شد، براي عقد ديگر به «اوفوا بالعقود» تمسک مي‏كنيم. اما مرحوم آخوند معتقد است حتي در فرض وحدانی بودن زمان در «اوفوا بالعقود» باز به عموم می‌توان تمسک کرد، با اين بيان كه در اينجا تعارض ميان عام و مطلق است و بايد يكي از اين دو تصرف را مرتكب شد: الف. از عموم افرادي «اوفوا بالعقود» دست برداشته، بگوييم عقد غبني را شامل نمي‏شود و اراده جدي و استعمالي در آن يكي نيست و اين عقد تخصصاً خارج است. در اين صورت اطلاق مطلق هم - چون ديگر موضوع نداشته – از بین نرفته است؛ زيرا اگر وفاي به عقد واجب باشد با اطلاق مي‏گوييم در تمام ازمنه است؛ ولي اگر اصلاً وفاي به آن عقد واجب نبود، ديگر موضوعي براي اصالة الاطلاق نسبت به ازمنه در كار نيست. ب: اصالة العموم را حفظ كنیم كه عقد غبني را هم شامل شود. منتها از اطلاق ازماني آن كه اقتضا مي‏كند مبدأ لزوم از موقع عقد باشد، دست برداریم. مرحوم آخوند، اصالة العموم را مقدم می‎‌دارند؛ ولی نه از باب تعارض عام و مطلق و تقدم عام بر آن؛ بلكه از باب تقدم تخصيص در دوران امر بين تخصيص و تخصص. وی در مورد «اوفوا بالعقود» و خيار غبن مي‏گوید: ما يقين داريم كه اطلاقي در كار نيست و وفاي به عقد در زمان اوليه واجب نيست؛ ولي امر دائر است بين اينكه بگوييم عموميت عام شامل چنين عقدي مي‏شود؛ ولی اطلاق ازماني آن لطمه خورده و مطابق اراده جدي نيست و يا اصلاً لزوم وفا روي آن نيامده، در نتيجه موضوعي براي اصالة الاطلاق وجود ندارد تا در اطلاق زماني آن بحث كنيم. در اين‌ گونه موارد، دليلي براي تقدم تخصص به جهت خدشه‏دار نشدن اصالة الاطلاق وجود ندارد؛ اما وقتي در مراد «اوفوا بالعقود» ترديد داريم، مي‏توان به عموم عام تمسک کرد؛ زيرا در مقابل اين عموم معارضي وجود ندارد. پس به آن تمسک نموده، عقد غبني را تحت عام قرار مي‏دهيم و از اطلاق ازماني دست برداشته، در زمان متأخر به اطلاق تمسک مي‌نمائیم و حكم مي‏كنيم كه مبدأ وفاي به عقد پس از علم مغبون مي‏شود (پس از زمان اول متوجه شدن به غبن)، در نتيجه خيار غبن، فوري خواهد بود. 👇👇👇ادامه این بخش👇👇👇