راستشُ بخوای من همه ی عمرم به بی برادریم فکر میکنم و غصه میخورم . . . یه بار یادمِ تو خونه گفتم ؛ من اگر برادر داشتم انقدر اذیت نمیشدم و فلان اتفاق برام نمی افتاد . . . یهو همون لحظه بابام گفت من برادرت ، پدرت و همه ی اون چیزی که باید هستم . اما نه نمیشه ، میدونی برادر یعنی اصلا کار به دیگری نرسه ، برادر یعنی بایسته سینه سپر کنه و انتقام بگیره و . . . برادر یعنی پشتت به یه کوهِ بزرگ گرم باشه:) برادر یعنی . . . میخوام بگم که حسین روزِ واقعه تنها یه "برادر" داشت ؛ اصلا میفهمی "اَلاُن اِنکَسَرَ ظَهری" یعنی چی؟! برادرت که دریا باشد بی آبیِ تو را تاب نمی آورد . برادرت که ماه باشد چشمانش را تاب نمی آورد . و برادرت که "عباس" باشد افتادنش را تاب نمی آوری💔. . حالا بگویم "اَلاُن اِنکَسَرَ ظَهری" یعنی چه:)!