دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره‌های بدنت را جگرم سوخت علی آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی این همه نیزه میان بدنت گم شده است ریخت خون سرت را جگرم سوخت علی از همان دور شنیدم رجزت را پسرم می‌شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی