حکایتی کوتاه اما پند آموز
فقیری به در خانه بخیلی آمد
و گفت:
شنیده ام که
تو قدری از مال خود را
نذر نیازمندان کرده ای
و من در نهایت فقرم
به من هم چیزی بده
بخیل گفت:
من نذر کوران کرده ام
فقیر گفت:
من هم کور واقعی هستم
زیرا
اگر بینا می بودم
از در خانه خداوند
به در خانه کسی مثل تو
نمی آمدم...
@nabkotah110 کانال نکته های ناب