حکایتی کوتاه اما پند آموز فقیری به در خانه بخیلی آمد و گفت: شنیده ام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم به من هم چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام فقیر گفت: من هم کور واقعی هستم زیرا اگر بینا می بودم از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم... @nabkotah110 کانال نکته های ناب