افرادی هستند که اهل گناه ظاهری نیستند؛ اگر هم در گذشته بودهاند، توبه کردهاند و در حال حاضر، هیچ گناهی، مرتکب نمیشوند؛ ولی همهٔ اعمال و عباداتشان ظاهری است و به عالم باطن و قلب خود توجهی ندارند. بهشت و جهنم و صراط و... برایشان مفهومی ساده و مادی دارد. مثلاً تصورشان از صراط، ترازوی بزرگی است که دو کفه دارد. بر کفهای خوبیها و بر کفهٔ دیگر، بدیهای انسان را میگذارند و وزن میکنند؛ اگر کفهٔ خوبیها سنگینتر بود انسان را به بهشت میفرستند و اگر کفهٔ بدیها سنگینتر بود به جهنم!
عدهای هم هستند که در همین بینش محدود باقی نماندهاند. سلوکشان علاوه بر ظاهر، باطن هم دارد. با عبادات و ترک گناهان ظاهری دلشان آرام نیست. میدانند برای قرب به خدا باید کاری بیش از این کرد و با گفتن خدا رحیم و کریم است، اسماء الهی در قلب ملکه نمیشوند.
این افراد به کمک آیات قرآن و روایات فهمیدهاند که با داشتن رذایل و خصوصیات جهنمی، کوهی از عبادت به دردشان نمیخورد!
میدانند که مفاهیم معنوی، مثل بهشت و جهنم واقعیتهایی هستند که از درون انسان نشأت میگیرد. خصلتهای جهنمی هیزم جهنمشان را تشکیل میدهد و خصلتهای بهشتی روح و ریحان و بهشتشان را
حال خودمان ببینیم در سلوک معنویمان جزو کدام دستهایم!
@nabkotah110 کانال نکته های ناب