راستی چرا مردم از هم این همه سئوال می پرسند؟
چرا مثلا می پرسند :روی صورتت جوش در آورده ای؟
چرا این همه لاغر شده ای؟
رنگت چرا این همه پریده ؟
اینها سئوال های خالی کننده ای هستند.
و بدتر از این ها اینکه بپرسی
فلانی کجاست؟ چند تا بچه داری؟
چرا بچه دار نشدی؟
چرا خانه ات این همه قدیمی است؟
خانه ی قدیمت بهتر نبود؟
چرا از هم نمی پرسیم که این لباس چه قدر به تو می آید !
یا چرا به هم نمی گوییم چه قدر دقیق و زیبا سخن میگویی ؟!
چه قدر در کنارت از گذشته آرام ترم....
چه قدر دلتنگ بوده ام و چه خوب که بعد از این همه وقت دوباره دیدمت....
به موهای سفیدی که از حاشیه روسری دوستمان بیرون آمده چه کار داریم...
اگر بخواهد خودش درباره اش با ما حرف می زند.....
به لکی که پیشانی اش بر داشته...
به لایه های چربی ای که ممکن است بر بدنش افزوده شده باشد....
یا به چین و چروک های صورتش....
اصلا چرا از هم سئوال می کنیم.... چرا می پرسیم : این مدت که نبودی کجا بودی؟
اصلا چه اهمیتی دارد که دوستمان چرا ماشینش را فروخته... چرا بچه هایش را به فلان مدرسه گذاشته.... چرا خانه اش را عوض کرده.... چرا از کارش بیرون آمده است؟...
مگر نه اینکه اگرخودش بخواهد به ما خواهد گفت؟
کمی درنگ کنیم در ابتدای دیدارها هم دیگر را با سئوالهای عجولانه نیازاریم.
@nabkotah110 کانال نکته های ناب