باغبان زیر لب ‌گفت چه هندوانه‌های شیرینی؛ به‌به! مثل عسل. پسرش پرسید پدر کو هندوانه؟! من که نمی‌بینم! باغبان خنده‌ای کرد و گفت: پسرم چند ماه بعد خواهی‌دید و بذرهای هندوانه را نشان پسرکش داد. بعد، یاعلی گفت و برخاست. با دست‌های پینه‌بسته‌اش دانه‌ها را زیر خاک کاشت. پسرک هنوز در فکر بود. با خود می‌اندیشید اگر پدرم میوه‌های شیرین را نمی‌دید این همه زحمت به خود نمی‌داد. وجود ما هم، مثل دانه‌ است. اگر قدم‌به‌قدم، میوهٔ خود را در یادمان بیاوریم، تحمل سختی‌های راه برایمان آسان می‌شود. اما میوه‌ای که باید ببینیم و به سمتش حرکت کنیم، کدام است؟ میوهٔ کامل و رسیدهٔ هستی، حضرت زهرا(سلا‌الله‌علیها) است. در هر عمل و اندیشه‌ای، باید او را به یاد آوریم. چنان‌که خداوند در سورهٔ انعام می‌فرماید: «أُنظُروا الی ثَمَرِهِ إِذا أَثمر». همیشه، هدف را بنگرید. @nabkotah110 کانال نکته های ناب