شلوغی امان نمی‌دهد. آن‌قدر كه گاهی يادمان می‌رود زندگی كنيم! گم می‌شويم در كارهایی كه معلوم نيست چه تأثيری بر سرنوشت ما داشته باشند. کم‌كم ما كم می‌شويم و شلوغی زياد! مرگ هركس به طريقی رقم می‌خورد. برخی يادشان می‌رود گل‌های باغچه را آب بدهند، برخی يادشان می‌رود صبحانه بخورند و برخی يادشان می‌رود شعر بخوانند... . مرگ هركس به طريقی رقم می‌خورد؛ اما در تمام اين مرگ‌ها يک ردپا ديده می‌شود، آن هم شلوغی است. شلوغی فقط مربوط به ميز كار نمی‌شود. گاهی آن‌قدر افكارمان شلوغ است كه هيچ فكر تازه‌ای فرصت ظهور پيدا نمی‌كند. و آدمی با فكر تازه است كه زنده می‌ماند؛ وگرنه چه فرق دارد با چرخ‌دنده‌ها؟! با اين‌همه هنوز هستند كسانی كه عليرغم شلوغی‌های ميز كارشان، شعر خواندن و نوشتن و آب دادن به باغچه و صبحانه خوردن را فراموش نكرده‌اند. آدم‌هایی از جنس عشق با فكرهایی منبسط و ذهن‌هایی آرام. و خوشبختی تنها زمانی حاصل می‌شود كه يكی از آنان باشی @nabkotah110 کانال نکته های ناب