#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
سر را آوردند و در مقابل دختر گذاشتند،
پارچه را از روی سر کنار زدند،
گفت:
«ما هَذا الرَأس؟!»
این سر چیست؟
[نفرمود سر کیست، فرمود چیست؟
چرا با سر چنین کردید؟]
این سر بابایت حسین است!
روی سر افتاد،
پدر را در آغوش کشید...
بوسه باران کرد...
گریست...
چنان به سر و صورتِ خود کوبید،
که دهانش از خون پر شد...
📚 از مدینه تا مدینه (ذهنی تهرانی)، ص۹۶۲ ؛ ریاض القدس (واعظ قزوینی)