آقای مدیر...
بعضیها عصارهاند، فشردهاند، غلیظاند، پرمایهاند، جرم حجمی یا همان چگالی بالایی دارند... اینها ظرفیت آن را دارند که در جماعت عظیمی حل شوند و به آنان رنگ و طعم و مزه دهند...
بودن یکنفر از اینها برای جماعتی کافی است، نورشان پهنهای را روشن میکند... و نبودشان برای جمع کثیری خسران است و تاریکی...
حاج
#محمدابراهیم_فائزی از این دسته جماعت بود، همین یک مرد، برای کل آموزش و پرورش کافی بود...
غیرت او، دغدغهاش، انگیزهاش، پایمردی و ایستادگیاش بر سر اصول، برای تمام آموزش و پرورش استان کافی بود، این عصاره آنقدر غلظت داشت که بهخصوص آموزش و پرورش سیاستزده آن روزگار قزوین را که از هر چه غیرت و شجاعت تهی شده بود، رنگ و مزهای دهد و آبرویی ببخشد...
.
یادم نمیرود اولین اردوی
#بازدید_از_مناطق_جنگی مدرسه را، به گمانم سال ۷۵ بود، هنوز عنوان
#راهیان_نور اینقدر شیوع پیدا نکرده بود، اصلا بازدید از مناطق جنگی، امر شایعی نبود... مردانگی این مرد مهمترین عامل شکلگیری آن سفر شیرین و رویایی بود، یک مینیبوس از پسران و یک اتوبوس دختران مدرسه
#فرزانگان را با مسؤولیت خودت برداری راهی مناطق جنگی جنوب کنی، آن هم در روزگاری که بسیاری از امکانات امروز، در مناطق موجود نبود...
.
ادامه در نویسه بعدی...